پیشنهاد کتاب پارسی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سروش حبیبی» ثبت شده است

شب های روشن

پر واضح است که این داستان باید از کارهای اولیه ی داستایوفسکی باشد. شدت و حدت عشق و همین طور افسوس از این عشق ناکام در کلمات نویسنده موج می زند و نشان از دل پر درد او دارد. چه بسا که واقعه ای مشابه نیز برای داستایفسکی رخ داده باشد (مقدمه ی مترجم بر این مسئله صحه می گذارد).

خصوصیات روانی شخصیت اصلی داستان به خوبی توسط رویاپردازی های او به نمایش گذاشته شده است (این داستان در اوایل ظاهرا با نام از خاطرات یک رویاپرداز چاپ شده است). در داستان دیگری هم که از این نویسنده در کتاب عشق اول خواندم همین شخصیت پردازی روانی وجهه ی سنگینی داشت. ظاهرا این مسئله از ویژگی های نثر داستایفسکی است.

دوست نداشتم داستان این طور تمام شود. ما ایرانی ها عادت کرده ایم به قصه هایی که آخرش خوب تمام شود. البته شاید در انتهای داستان نشود خوب و بد را تشخیص داد و قضاوت کرد که خوب تمام شده یا بد. اما به هر حال دلم به انتهای کار راضی نشد هرچند که عقلا و با توجه به احساسات ناستنکا (معشوق داستان) کار او منطقی جلوه می داد و به او حق می دهم و انتخابش را مذموم نمی دانم.

نسخه ای که  از این کتاب گرفته ام چاپ جدید آن است که تحت عنوان چاپ اول مصور توسط انتشارات ماهی منتشر شده است. ورق های کتاب گلاسه است. کتاب علاوه بر جلد گلاسه ی ضخیم، یک جلو مقوایی با همان نقش دارد که می توان از کتاب جدایش کرد. فطع کتاب کوچک تر از وزیری و بزرگ تر از جیبی است (قطع نامعمولی است و آن را نمی پسندم چرا که نمی توانم آن را در جای مناسبی از کتابخانه ام قرار دهم!). تصویرگر کتاب فردی به نام دابوژینسکی است که البته کار او بر می گردد به شصت هفتاد سال پیش. تصویرها سیاه و سفید است و می توان گَرد سیاه و سفید پترزبورگ و شهر سرد و مردمان روس سردتر از آن را در این تصویرگری ها احساس کرد. سروش حبیبی نیز مقدمه ای مفید را با زبان شیوای خود بر این کتاب نوشته است.

حقا سروش حبیبی مترجمی بسیار قدَر است. به قول بهاءالدین خرمشاهی کارش بوی ترجمه نمی دهد، انگار مترجم اثری جدید خلق کرده است. در پی آنم که کارهای متفاوتی از سروش حبیبی بخوانم (از نویسندگان غیر روسی) تا بتوانم سبک کاری او را بشناسم و نیمچه مقاله ای در تحلیل شیوه ی شیوای او بنویسم.

پس نوشت پس از مرور اطلاعات این کتاب در سایت نشر ماهی: این کتاب جزو پرفروش ترین کتاب های این انتشاراتی هست که در صفحه ی اول سایت آمده. همان طور که گفتم این نسخه اولین چاپ مصور کتاب است اما قبل از آن و به صورت غیرمصور! 13 بار چاپ شده بوده است. قطع کتاب را جیبی نوشته، مشکل احتمالا یا از کوچکی جیب ماست یا بزرگی جیب آن ها. قیمت کتاب را هم در سایت 4500 نوشته است، قیمت پشت جلد کتاب 10000 تومان است نتیجه ی منطقی آن است که اگر خواستید این کتاب را بخرید با هزینه ی پست و سفارشات هم حدودا 40 یا پنجاه درصد تخفیف گرفته اید! این متن هم جهت معرفی کتاب آمده:

در میان آثار جوانی داستایفسکی، صورت «جوان رؤیاپرداز» از صورت‌های مهم است و در حقیقت صورت خود اوست. وجه مشترک او با جوان‌های رؤیاپرداز داستان‌هایش شکایت از بخت ناهمراه است. در شب‌های روشن هم شرح اشتیاق جوانی رؤیاپرداز را می‌خوانیم که زندگی را درتنهایی به‌سر می‌کند و به دنبال گمشده‌ای که با او همزبانی کند، هر سو می‌پوید. تا عاقبت در کنار آبراه با دوشیزه‌ای گریان، که او نیز عاشقی شیدا و تنهاست، آشنا می‌شود و خیال می‌کند که ایام تنهایی‌اش به سر آمده. در گفته‌های جوان، که شرح رؤیاهای شبانه‌ی اوست، صدای خود نویسنده محسوس است. از این‌روست که داستان به زبان اول‌شخص نوشته شده و رنگ حدیث نفس دارد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ایمان تاجی

مروارید

"کینو" و "خووانا" پس از مدت ها صاحب یک بچه می شوند: "کایوتیتو". آن ها زندگی سخت و جانفرسای خود را به همراه دیگر سرخپوستان بومی، در کپرهای حصیری دور از شهر  و در کنار ساحل می گذرانند و قوت بخور و نمیر خود را نیز از دریا کسب می کنند. اما در اولین روزهای خوش زندگی آن ها که با به دنیا آمدن بچه به دست آمده بود، اتفاق ناگواری می افتد و یک عقرب کایوتیتو را نیش می زند:

"خووانا طفل را در بغل گرفته بود. جای نیش را که هم اکنون سرخ شده بود پیدا کرد و لب های خود را بر آن نهاد و شروع به مکیدن کرد. می مکید و تف می کرد، می مکید و تف می کرد و طفل جیغ می کشید".

خبر نیش عقرب به تنها فرزند کینو و خووانا، همسایگان را در آن جا جمع می کند. اما خووانا که زنی آبدیده و مقاوم است، برخلاف رسم های نانوشته ی قبیله ای خود، در همین هنگام جیغ می کشد که"

-         "دکتر، برو دکتر بیار!

این عبارت دهن به دهن به خیل همسایگانی رسید که در حیاط کوچک پشت کپر در هم تپیده بودند. آن ها گفته ی خووانا را میان خود تکرار می کردند :خووانا گفت برو دکتر بیار! به حق چیزهای نشنیده!"

سرخپوستان، مدت هاست که عادت کرده اند مستقل رندگی کنند و در امور معاش به هیچ وجه محتاج سفیدان نگردند. تنها ارتباط آن ها و شهر خلاصه می شد به فروش محصولاتی که از دریا به دست می آوردند آن هم به نحوی که با ارزان ترین قیمت ممکن مجبور بودند آن ها را به فروش برسانند.

همه می دانند که تنها دکتر شهر هیچ گاه پایش را به این بیغوله آباد نمی گذارد اما خووانا نگران بچه است و آن ها تصمیم می گیرند که به شهر روند و همسایگان نیز به همراه آنان می روند. کینو ننگ درخواست از دکتر را به جان می خرد هرچند که می داند او به این بی سر و پاها توجهی نمی کند. سفیدها فقط دنبال پولند! دکتر، عجز و لابه ی مردمان کپرنشین بی پول را که دسته جمعی به در خانه ی او آمده بودند پس می زند و حتی حاضر نمی شود آن ها را ببیند.

خووانا تصمیم می گیرد به دنبال مروارید برود بلکه بتواند با آن هزینه ی درمان فرزندش را تهیه کند. احتمال یافتن یک مروارید بزرگ، آن هم در این موقعیت، بسیار کم و بهتر بگویم صفر است. اما کینو با نیروی ایمان برای خانواده اش به زیر دریا می رود و و طلب او و دعاهای خووانا باعث می شود که "بزرگترین مروارید جهان" را بیابد. این خبر در سراسر شهر پخش می شود . . .. یافتن مروارید، تازه ابتدای داستان پر فراز و نشیب کینو و خوواناست که برای آینده ی فرزندشان رویاهایی را در سر می پرورانند.

داستان مروارید که براساس یکی از حکایت های قدیمی مردم مکزیک نوشته شده است. وصف زندگی فقیرانه ی صیادان بومی مکزیک است که نخواسته اند از مادر طبیعت پیوند ببرند و به نوکری سفیدپوستان، که آیین و زبان و تسلط اقتصادی خود را به زور اسلحه به آن ها تحمیل کرده اند، درآیند (پشت جلد کتاب).

حکایت این کتاب، در واقع حکایت یک تکه ی کوچک شن است:

"گاهی برای یکی از صدف ها حادثه ای روی می داد و ذره ای شن به شکمشان وارد می شد و لای چین های عضله اش می خلید و درون آن جای می گرفت و گوشت او را می آزرد. صدف برای حفظ خود از آسیب این جرم بیگانه لعابی لطیف بر آن می نشاند و آن را در این لعاب زندانی می کرد، اما ترشح لعاب همین که شروع می شد دیگر بند نمی آمد، تا این که مروارید با آشوب طوفانی یا تکان مدی بیرون افتد یا صدف شکسته شود".

 اما این کتاب به داستان مروارید در دریا نمی پردازد بلکه حکایت زمینی آن را بازگو می کند. در دریا، مروارید شنی بی مقدار است که حسب اتفاق درون یک موجود زنده قرار میگیرد و او سعی می کند خود را از شر این شن مزاحم نجات دهد. اما بر روی زمین –این شن- آن قدر ارزشمند می شود که خون انسان ها به خاطرش ریخته می شود، عواطف و احساسات، مغلوب رنگ سفیدش می شود و عقل و منطق فریفته ی هیئت زیبای او.

مروارید، داستان شکر و کفر انسان است. کشمکشی نامحدود میان امیال و غریزه های حیوانی و وسوسه های شیطانی، و از طرف دیگر عقل و منطق و احساسات انسانی. مروارید داستان طمع انسان است، همانی که آدم را از بهشت به بیرون افکند.

"مروارید" یکی از داستان های محبوب نویسنده ی معروف آمریکایی "جان شتاین بک" است که "سروش حبیبی"، مترجم زبردست چند زبانه، آن را از انگلیسی به فارسی برگردانده و انتشارات "فرهنگ معاصر" در ظاهری زیبا و در قطع پالتویی چاپش کرده است. داستانی کم حجم اما پرمغز.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ایمان تاجی

عشق اول و دو داستان دیگر

"عشق اول" مجموعه ی سه داستان است که "سروش حبیبی" مترجم زبردست معاصر آن را از زبان روسی به فارسی برگردانده است. در مورد ترجمه ی زیبای حبیبی بیشتر خواهم گفت. این کتاب را انتشارات فرهنگ معاصر -با ظاهری زیبا- چاپ کرده است. نام کامل کتاب این است: "عشق اول و دو داستان دیگر". داستان "عشق اول" و "آسیا" از "ایوان تورگینف" است و داستان "دلاور خردسال" از آن "فیودور داستایفسکی" معروف.

عشق اول –اولین داستان این مجموعه- در واقع داستان عجیب اولین دلدادگی خودِ تورگینف در سنین نوجوانی (شانزده سالگی) است. اول قصد داشتم خیلی مفصل این داستان را معرفی کنم اما ترسیدم که قصه ی آن لو برود و حلاوت خواندنش را از دیگران بگیرم. به علاوه توصیه می کنم که اگر این کتاب را گرفتید دو سه صفحه ی اول آن با عنوان "چند کلمه درباره ی این داستان" را هم نخوانید چون نکته ی کلیدی اش لو می رود. به طور خلاصه در این قسمت تورگینف می خواهد بگوید که این داستان، قصه ی زندگی خود اوست. داستان به نامه ای از طرف پدر ایوان تورگینف به او تمام می شود:

"فرزندم از عشق زنان بترس! از این سعادت، از این زهر شیرین و فریبنده بر حذر باش . . ."

"آسیا" نام سومین داستان این مجموعه و دومین داستان تورگینف در این کتاب است. حجم آن تقریبا نصف عشق اول است.  داستان پیرامون پسر جوانی است که به آلمان سفر می کند و ناخواسته به دختری عجیب رفتار  و غریب گفتار –آسیا- دل می بندد، اما از بیان آن حذر می کند . . ..  آسیا در واقع، دختری ایرانی به نام آنا بوده است و تورگینف این داستان را از تجربه ی عشق عمویش به این دختر نوشته است. بخوانید از زبان عاشق ناکام داستان در آخرین صفحه ی کتاب:

". . . اما احساسی که آسیا در دل من پدید آورد، آن احساس سوزان و عمیق، آن شیرینی مهر، دیگر در سینه ام بیدار نشد. . . من به تنهایی زندگی تجرد و بی خانمانی محکومم و سال های عمر را در انتظار آخر کار، غرق در ملال می گذرانم. اما نامه های کوتاه او و گل شمعدانی ای را که زمانی از پنجره برایم فرو انداخته بود و اکنون خس خشکیده ای بیش نیست، همچون گنجینه ی مقدسی حفظ می کنم . . . و بر من چه گذشته است؟ از من، و از آن روزهای شیرینی که با تشویش گذشت،  و آن امیدهای سبک بال و تیزپر، چه مانده است؟ به این شکل است که عمرِ عطر خفیف غنچه ای ناچیز از عمر همه ی شادی های شیرین و غم های تلخ آدمیزاد درازتر است . . ."

دومین داستان این مجموعه به نام "دلاور خردسال" ترجمه ای است از یکی از داستان های کوتاه داستایفسکی. حجم آن تقریبا به اندازه ی آسیا است. اما از نظر من به لحاظ قصه پردازی، دو داستان تورگینف زیباترند.

 این داستان ها و به ویژه دو داستان آسیا و دلاور خردسال اوج هنرنمایی زبانی یک نویسنده ی روس و البته سروش حبیبی را به نمایش می گذارد. بارها و بارها در زمان خواندن داستان ها، در جملات آن تامل می کردم، قصه را از یاد می بردم و محو توصیفات و کلمات حبیبی (تورگینف/داستایفسکی) می شدم. نمی دانم چه مقدار از این هنرنمایی ها مربوط به نویسنده است و چه مقدار مرهون حبیبی. به زبان روسی هم هیچ آشنایی ندارم که ببینم دستبرد مترجم در متن اصلی چه قدر بوده است. اما هر چه هست ماحصل این کار، داستان هایی بسیار زیبا و زبانی حیرت انگیز را تحویل خواننده داده است.

عشق اول و دو داستان دیگر قصه ی تکراری و همیشه زنده ی عشق را به تصویر می کشد. زبان عشق، زبانی آشنا برای تمامی مردم است و در محدوده های جغرافیایی و فرهنگی نمی گنجد. این کتاب تلالو عشق جوانی را با زبانی استادانه به تصویر کشیده است. همیشه گفته ام و باز می گویم زبانی که از عشق می خواهد بگوید باید زبانی توصیفی باشد و نه تحلیلی. چهارچوب های تحلیل هیچ گاه وسعت دریای عشق را درک نمی کنند. از این رو هر هنرمندی که زیباتر به توصیف عشق و حالات آن بپردازد در معرفی این موهبت موفق تر خواهد بود.

هر چه گویم عشق را شرح و بیـــان/ چون به عشق آیم خجل باشم از آن

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ایمان تاجی