پیشنهاد کتاب پارسی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قرآن» ثبت شده است

زبان قرآن، تفسیر قرآن

قرآن کتابی است که به اعتقاد عموم مسلمانان حاصل وحی خداوند به پیامبر خود، محمد است. طی قرون متمادی این متن، مورد تحلیل و تفسیر بسیاری از عالمان قرار گرفته است. اما در صد سال اخیر که علوم به سرعت زیادی رو به پیشرفت گذاردند و علوم انسانی نیز از این قاعده مستثنا نبود روش های جدیدی در نقد متون در جوامع غربی به وجود آمد که توانست رهیافت های نو و بدیعی را به حوزه ی علوم انسانی بگشاید. یکی از متونی که مورد تحلیل و نقد غربیان قرار گرفته قرآن است. غربیان یا اصطلاحا مستشرقان با استفاده از ابزار روش های جدید در علوم انسانی تحقیقات بسیاری را در مورد قرآن انجام داده اند.

همان طور که قبلا و در معرفی کتاب میراث مکتوب شیعه گفته بودم متاسفانه اکثریت علمای ما ارزشی برای این گونه تحقیقات قائل نیستند و صرفا همان دیدگاه سنتی خود را کاملا صحیح و بدون مشکل می پندارند. اما باید دانست که دامنه ی کاری و اثرگذاری این تحقیقات به جایی رسیده است که کم کم مجبورند به آن حوزه ها توجه بیشتری نمایند. تحقیقات غربیان در واقع نگاهی برون دینی به متون اسلامی است. در مورد قرآن نیز از این نظر که فرد محقق پروای اعتقاد ندارد و بی محابا می تواند نظرات علمی خود را در مورد متن بیان کند ارزشمند است. باید قبول کنیم که هرچه هم بی طرف باشیم مسلمان بودن ما و تعصبمان به قرآن می تواند بر نتایج تحقیقمان اثر بگذارد. البته این به آن معنا نیست که غربیان هرچه می گویند درست است، به هیچ وجه. اتفاقا در بسیاری موارد –بیش تر از بیست سی سال گذشته به قبل تر- چون آن ها منابع کمی دسترسی داشتند نتایجشان بعضا نصفه و نیمه بود. به هر حال پژوهش های غربی در باب قرآن می تواند چه برای عالم دینی و چه برای خواننده ی علاقمند به این جور حوزه ها مفید و مثمر مثمر باشد.

کتاب "زبان قرآن، تفسیر قرآن" در واقع مجموعه مقالات قرآن پژوهی غربیان است که قبلا توسط مترجم و قرآن پژوه زبردست، "مرتضی کریمی نیا" ترجمه شده بوده و در مجلات مختلف به چاپ رسیده بوده. اکنون این مقالات جمع آوری شده و در یک جلد توسط انتشارات هرمس چاپ شده است. کریمی نیا مترجمی چند زبانه است و از آلمانی و انگلیسی و عربی ترجمه می کند. او یکه تاز معرفی کارهای قرآن پژوهان غربی و نواندیشان عرب در کشور ماست. کریمی نیا در مقدمه ی خود بر این کتاب می نویسد:

". . .  تنها ما ایرانیان، عرب ها، ترک ها، مالایی ها و مسلمانان شبیه قاره نیستیم که به درس و بحث در باب قرآن و دانش های تفسیری حول آن می پردازیم.  مدت های مدید است که دیگران هم پرسش های علمی در این حیطه درمی آورند و رشته ی مطالعات قرآنی را در مجامع علمی و دانشگاهی خود تازه تر و پررونق تر می سازند؛ درست همچنان که چنین امری در تمامی علوم فنی، پایه، پزشکی، کشاورزی و از همه مهم تر در حوزه های مختلف علوم انسانی روی می دهد. مهم ترین تفاوت مطالعات قرآنی با سایر رشته های علمی و دانشگاهی در کشور ما آن است که اغلب بانیان و حاملان این رشته نظرا و عملا خود را از دانستن پرسش های دیگران بی نیاز می دانند."

". . . در این میان اما، مطالعات قرآنی در ایران امروز ما به رغم کمیت چشمگیر و ابعاد وسیعش، همچنان محدود و در بند تکرار مکررات باقی مانده است. از همین رو، شباهتی عجیب به جزیره ای دارد که ساکنانش تنها به زبانی که خود می فهمند سخن می گویند. نه تولیداتش در مدار علمی جهان به رسمیت شناخته می شود،  و نه هیچ فارغ التحصیل حوزه و دانشگاهش به محض ورود به کنفرانس های اسلام شناسی غربی، ذره ای از موضوعات مقالات و روش بحث و جدل شرکت کنندگان سر در می آورد. در نهایت خوشبینی، مفروض می گیریم که فرد مورد نظر با مانع جدی زبان مواجه نباشد."

اضافه می کنم که علمای مذکور، نه تنها در جزیره ی کذا گرد آمده اند و فقط زبان خود را می فهمند بلکه اگر کسی هم حرف جدیدی بزند و سخن تازه ای بگوید اصلا آن را به رسمیت نمی شناسند و رنج درک مطلب و تحلیل و نقد آن را هم به صورت پیشفرض بر خود واجب یا حتی مستحب نمی دانند (اگر نگوییم این کار از نظر آنان مکروه بوده و صرفا تلف کردن وقت برای تحلیل حرف هایی است که مطمئنیم غلط است و اگر نیم جوابی هم بدهند با نگاهی از بالا به پایین یا عاقل اندر سفیه است). بگذربم . . .

زبان قرآن تفسیر قرآن به سه بخش تقسیم شده است:

بخش نخست: مطالعات تفسیری

در این بخش 7 مقاله آمده است:

1-    بلاغت عربی و تفسیر قرآن با نگاهی به صنعت لف و نشر (جان ونزبروJohn Edward Wansbrough 1928-2002): ونزبرو اعتقادات خاصی در باب قرآن دارد و آن را حاصل یک فرآیند تاریخی می داند که در سه قرن نخستین هجری شکل گرفته است در مورد او در کتاب بیشتر سخن گفته می شود. این مقاله به بررسی صنعت لف و نشر در قرآن می پردازد و خاستگاه های آن را می کاود. کریمی نیا به دلیل مشکل بودن خوانش این مقاله توضیحات مفیدی را بر آن اضافه کرده است.

2-    داستان ابولهب و غزال کعبه، نگاهی به تفسیر سوره مسد. (اُری رُبین Uri Rubin متولد 1944): در این مقاله تفسیر جدیدی بر پایه ی یک روایت دوره ی جاهلی در باب آیه ی تبت یدا ابی لهب و تب ارایه می شود که در تفاسیر اسلامی بی سابقه است. نکته ی قابل توجه در این مقاله علاوه بر این تفسیر جدید علت راه نیافتن این تفسیر به متون اسلامی است که می تواند الگویی باشد تاریخی برای بسیاری از مسائل دیگر که به دلیلی مسائل ایدئولوژیکی وارد متون نمی شده است. اندرو روبین اضافه می کند که قدیمی ترین خاستگاه های ادبی برای –دست کم- برخی فقرات قرآن، در واقع ریشه در مکه ی دوران جاهلی دارد و نه هیچ جای دیگر. (سارق غزال الکعبه که دستش علی رغم دوستانش قطع نشد)

3-    اقرا باسم ربک . . . نکاتی در تفسیر نخستین آیات سوره ی علق (اری ربین): آنچه از این آیه در ذهن ما حک شده این طور است: بخوان به نام پروردگارت (و ظاهرا این اقرا چند بار تکرار شده). و  این آیه دست آویزی شده برای ارزش علم و خواندن و قلم (شاید در رواج این مسئله دکتر علی شریعتی بیشتر از همه نقش داشته است). در این مقاله سعی شده است یکی از تفاسیر قدیمی در این باب که امروزه تقریبا به فراموشی سپرده شده است بازسازی گردد. این تفسیر معنای دیگری به این آیه می دهد و آن را طور دیگری تحلیل می کند.

4-    رسول پوشانیده: تفسیر کلمات مزمل و مدثر (اری ربین): در اینجا نیز اری ربین با موشکافی دقیق و با تسلط بر منابع، سیر تفسیر این دو کلمه را بازیابی می کند و روایتی قدیمی تر را که امروزه در متون اسلامی فراموش شده است به عنوان تفسیر این دو کلمه برمی گزیند. به این محتوا که مزمل و مدثر در واقع صفاتی است که پیامبر را بیدار می کند که از جامه های قبلی خود به درآ و سستی مکن و برای ادای وظیفه ی خود، فعال و از جان گذشته عمل کن. این نوع تفسیر مبتنی بر این فرض است که پوشیدگی پیامبر حالتی نابجا بوده و وی می بایست از آن به در آید.

5-    تعامل تفسیر و حدیث در تعیین هفت مثانی (اری ربین). تفسیر هفت مثانی و تعیین مصداق آن در آیه ی هشتاد و هفتم سوره ی حجر همواره مورد بحث مفسران بوده است. ربین در اینجا نیز با تحلیل دیدگاه های مختلف در این باب قدیمی ترین تفاسیر را که البته امروزه غریب به نظر می رسند برمی گزیند که در آن هفت در اینجا نماد کثرت است و اشاره به مسئله  یا سوره ی خاصی ندارد.

6-     ابن عباس در تفاسیر دوره ی عباسیان (هربرت برگ Herbert Berg): بسیاری از احادیث تفسیری در کتب تفسیر اسلامی از ابن عباس نقل شده است. در این مقاله ی بلند به خوبی سیر تاریخی نقش ابن عباس در تفاسیر اسلامی بررسی می گردد و این مسئله مطرح می گردد که بسیاری از احادیث نسبت داده شده به او برساخته ی دوره ی عباسیان است که به دنبال یافتن وجهه ای دینی برای خاندان خود بودند. این مقاله از قوی ترین مقالات این کتاب است

7-    تاریخ گذاری تفسیر موسوم به ابن عباس، چند نکته ی تکمیلی (هارالد موتسکی Harald Motzki تولد 1984). در این مقاله به بحث و نظر در مورد تاریخ حقیقی و نویسنده ی کتاب موسوم به تفسیر ابن عباس پرداخته می شود.

بخش دوم: مطالعات قرآنی جان ونزبرو

1-    تحلیل ادبی قرآن، تفسیر و سیره: نگاهی به روش شناسی جان ونزبرو (اندرو ریپین): همان طور که گفته شد ونزبرو با تحلیل ادبی قرآن به این نتیجه می رسد که این کتاب حاصل تطوری تاریخی به مدت سه قرن است و نه نوشته شده در صدر اسلام. ربین در این مقاله ی بلند ارکان تحلیلی ونزبرو را به نقد می کشد و روش او را در نقد منابع به  زیر سوال می برد.

2-    ملاحظاتی بر کتاب مطالعات قرآنی (ویلیام گراهام william graham): مطالعات قرانی نام معروف ترین کتاب ونزبروست که عقیده ی خود را در باب قرآن در آن مطرح کرده است. در این مقاله نیز نقدی روش شناختی بر ونزبرو شده است.

3-    نکاتی روش شناختی درباره ی فصل چهارم کتاب مطالعات قرآنی (اندرو ریپین Andrew Lawrence Rippin) در این مقاله کمتر به نقد ونزبرو پرداخته شده و بیشتر روش او معرفی گشته و محسنات آن نیز بررسی شده است.

4-    جمع و تدوبن قرآن: بازنگری دیدگاه های غربی در پرتو تحولات جدید روش شناختی (هارالد موتسکی): مقاله ی بلند و بسیار مهمی از لحاظ روش شناسی تاریخ گذاری اسناد است. موتسکی اقرار می کند که ما نمی توانیم اثبات کنیم که گزارش های مربوط به تاریخ قرآن به شاهدان عینی وقایع چنان که اظهار شده باز می گردد. و همچنین  نمی توانیم مطمئن باشیم که همه چیز واقعا آن گونه که در روایات گزارش شده، اتفاق افتاده است. اما او اضافه می کند که باید بپذیریم اخبار و گزارش های مسلمانان نسبت به آن زمانی که محققان غربی و خصوصا ونزبرو فرض کرده اند، بسیار قدیمی تر و به زمان وقایع ادعا شده نزدیک تر است. او روایات مربوط به جمع آوری قرآن در زمان خلفا را تا ربع نخست قرن دوم هجری ردیابی می کند.

بخش سوم: زبان قرآن

1-    شتر یا ریسمان: حتی یلج الجمل فی سم الخیاط (اعرف-40) (اندرو ریپین) ریپین در این مقاله هم با ریزبینی های مخصوص خود به دنبال یافتن قدیمی ترین تفسیرها از این آیه است.

2-    واژگان دخیل و تعیین زبان خارجی آن ها در تفسیر قرآن: (اندرو ریپین) او با ذکر مثال های مختلف این مسئله را تبیین می کند که پذیرش وجود واژه ی دخیل در متن قرآن، کلیدی برای این معماست که چرا برخی از واژه های قرآن معنایی می دهند که در غیر آن موضع قرآنی، میان عرب زبانان و یا ادیبان عرب شناخته شده نیست.

3-    مسئله تاثیر زبان های آرامی و سریانی در زبان قرآن (مرتضی کریمی نیا): این مقاله در واقع بررسی و نقدی است بر کتاب کریستف لوکزنبرگ (christoph luxenberg) به نام "قرائت آرامی سریانی قرآن: جستاری در ایضاح زبان قرآن". در این کتاب با تکیه بر مسائل فقه اللغه و زبان شناسی این مدعا مطرح شده است که قرآن به زبان و لهجه ی عربی قریش است که در زمانی خاص در مکه می زیستند و بسیار متاثر از زبان های آرامی به ویژه سریانی مسیحی است. نظریه ی او بازتاب های زیادی در رسانه های غربی داشته است. لوکزنبرگ با توجه به روش خود بسیاری از آیات قرآن را طور دیگری قرائت می کند و معنای آن را جور دیگری در می یابد تا بتواند ریشه های بیشتری از آیات قرآنی را در زبان سریانی بکاواند!! کریمی نیا علاوه بر معرفی کامل کتاب و فصول آن نقدهایی کلی را به آن وارد می کند.

4-    نقدی بر کتاب قرائت آرامی-سریانی قرآن (فرانسوا دوبلوا François de Blois): نقدی است بسیار تند بر کتاب لوکزنبرگ که به طور کلی دانش او را در زمینه ی زبان شناسی زیر سوال می برد. باید اضافه کنم که نقدهای زیادی توسط غربی ها بر این کتاب شده است.

5-    الرقیم یا الرقود: یادداشتی درباره ی آیه نهم سوره کهف (جیمز بلمی james A. bellamy) بلمی از کسانی است که با روش های تحلیل متن از سال 1973 تا 2002 و در طی مقالات متعدد، تصحیحاتی را در متن رسمی قرآن پیشنهاد داده است. او معتقد است که قرآن به زبان عربی مبین نازل شده و هدف آن سردرگمی یا دستپاچگی شنوندگانش نیست بلکه برای روشنی بخشیدن و آگاهی دادن آمده است. بلمی حتی مقاله ای دارد و در آن اثبات می کند که حروف مقطعه ی قرآن یا به تعبیر او The Mysterious Letters of the Koran در واقع کوته نوشت هایی قدیمی از بسمله اند و نه حروفی رمزآلود. در این مقاله نیز او اشتباهات کاتبان را در آیه ی نهم سوره ی کهف -که معنای الرقیم در آن یکی از موارد اختلاف مفسران است- تحلیل می کند و بیان می کند که صورت اصلی این کلمه باید الرقود باشد.

6-     چند نکته ی پیشنهادی دیگر در متن قرآن (جیمز بلمی): مقاله ی دیگری است از او که پیشنهادهای بیشتری را برای تصحیح برخی کلمات ارایه می دهد. بلمی معتقد است که پیشنهادهای تصحیح متن حتی الامکان باید جوری باشد که در رسم الخط قرآن تا حد امکان تغییری ایجاد نکند.

این کتاب می تواند دنیای جدیدی را برای کسانی که در حوزه ی تفسیر قرآن و همچنین قرآن پژوهی فعالیت و تحقیق می کنند، باز کند و آن ها را از پژوهش های غربیان در این زمینه آگاه سازد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ایمان تاجی

کتابِ زندگی: الحیات

مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید . . .


همه ی ما از زمانی که به دنیا آمدیم در محیطی بزرگ شدیم که مسلمان بار آمدیم. در گوش ما خوانده اند که اسلام بهترین دین است و آموزه های معصومین درست ترین راه زندگی را به ما می آموزد. برای من به شخصه و تا زمانی که با این کتاب اشنایی پیدا نکرده بودم این حرف ها فقط لقلقه ی زبان بود و معنای عینی و عملی نداشت. هرچه قدر هم به دنبال یافتنش بودم کمتر پیدایش می کردم. در منبرها، در سخنرانی های مبلغان دینی . . .راستش را بخواهید بهتر که نمی شد هیچ، بدتر هم می شد (خدا همه ما را هدایت کند- البته هنوز واعظانی هستند که در خلوت آن کار دیگر نمی کنند اما چه کنیم که بسیار اندکند). من روزی پی به این حقیقت بردم که این کتاب را خواندم و هرچه می خواندم حلاوت آن را بیشتر درک می کردم. کتابی که از آن سخن می گویم و آن را مهم ترین کتابی معرفی کردم که در زندگی ام خوانده ام و به احتمال قوی تا پایان عمر در همین جایگاه خواهد ماند . . . کتابِ زندگی است. این کتاب به ما می آموزد که چه طور زندگی کنیم. جای به جای کتاب برای این هدف تدوین شده که روش زندگی انسانی را به ما بیاموزد. این کتاب مرز ندارد. نه مرز جغرافیایی و نه مرز زمانی. هر کسی و در هر زمانی و با هر فرهنگی آن را مطالعه کند به حقانیت آن پی می برد. نمی دانم چه طور عطش زایدالوصف خود را در معرفی این کتاب بیان کنم.

راستش را بخواهید دوستانم، من برای معرفی این کتاب تمام این روزهایی که وعده اش را داده بودم فکر می کردم و در ذهن خودم متن می ساختم و گاه می نوشتم اما از آن ها خوشم نمی آمد فکر می کردم دارم کتاب را خراب می کنم. اگر متن های که نوشته بودم کاغذی بود از همون هایی می شد که مچاله می کنند و میندازند دور اما متن تایپی رو حیف که نمیشه مچاله کرد (الان حدود پنج صفحه تایپ شده دارم که مچاله کردم (: ). (از جمله اینکه قصد داشتم ریز ریز متن کتاب را و فصل بندی هایش را بیاورم تا همه متوجه شوند که تمامی ابعاد زندگی در آن در نظر گرفته شده، می خواستم از ترجمه و نثر استادانه ی آن بگویم چرا که مولف کتاب شاعر هم هست  . . .)

زمانی که این کتاب را خواندم هرآنچه در مورد اسلام می دانستم به دور ریختم. هرچه در گوشم خوانده بودند به کنار گذاشتم. بعد از خواندن این کتاب بود که پی بردم یک زندگی سالم انسانی یعنی چه؟ بعد از خواندن این کتاب بود که فهمیدم انسان کیست؟ جامعه ی انسانی چه ویژگی هایی دارد؟ وظیفه ی یک حکومت انسانی (نگوییم اسلامی، کمترین حد حکومت اینه که حداقل های انسانی رو رعایت کنه) چیه؟ نقش پول و ثروت در زندگی چیست؟ خانواده، پدر و مادر، فرزندان چه وظایفی دارند؟ چه کنیم که بهترین جامعه را داشته باشیم؟ اخلاق کارمندی؟ اخلاق استادی، اخلاق شاگردی چیست؟

ببخشید که زبان دارازی می کنم اما یک پرانتز را اینجا باز می کنم چندی پیش با یکی از استادانم که برای فرصت مطالعاتی به بلاد کفر!!! –کانادا- رفته صحبت می کردم، او می گفت قبل از آن که ما وارد سیستم آموزشی و پژوهشی شویم برای ما چندین جلسه دوره ی اخلاق حرفه ای گذاشتند (نحوه ی برخورد در دانشگاه، استاد با دانشجو، دانشجو با استاد و . . .) حالا بروید ببینید در دانشگاه های اسلامی ما !! در دو واحد اخلاق چه چیزهایی درس می دهند .. . پرانتز بسته.

کتاب زندگی به من یاد داد که اگر هرچیزی سرجایش باشد چه جامعه ای را می توان تصور کرد، چه دنیایی را می توان تخیل کرد . . . حقیقتش را بخواهید هر زمان که صفحات کتاب را می خواندم خودم را از این دنیا جدا می کردم و به دنیای خیالی متن آن وارد می شدم . . . حالتی خلسه مانند . . . زمانی که برمیگشتم (که ای کاش می توانستم برای همیشه در آن جا بمانم) می توانستم پیشنهاد دهم که اگر جامعه ی انسانی می خواهیم چه باید بکنیم . . . .

حالا که از آرزوهایم گفتم بگذارید یک آرزوی دیگر را هم بگویم: بعد از خواندن هر متن و هر جلد دوست داشتم آن را فریاد بزنم، دوست داشتم همه ی دنیا ندای این کتاب را بشنوند . . .دوست داشتم همه ی دنیا صدای انسانیت را بشنوند . . .

کتابِ زندگی یک کتاب قرآن و حدیث است، (مولف کتاب به بهترین نحو و خلاقانه ترین و استادانه ترین حالت آیات و روایات را به گونه ای شگفت انگیز در کنار هم قرار داده است با چاشنی شیرین توضیحاتی بسیار کوتاه)  . . . اما نه یک کتاب معمولی . . . یک معجزه است. اگر برای من بگویند که قرآن و حدیث معجزه کرده اند باور میکنم چون این کتاب آن را نمایش داده است. مولف کتاب، محمدرضا حکیمی، خودش نمونه ی کامل عمل به کتابش است (بسیازی از کتاب ها به این خاطر خوانده نمی شوند که ناقلان آن، عاملان بی عملند . . . چون از جانشان برنیامده بر جان دیگران هم نخواهد نشست). بگذارید یک نمونه بگویم. حکیمی براساس یافته های خود، بنیادهای جامعه و حکومت اسلامی را  بر دو پایه می داند: توحید و عدل. اگر این دو نباشد آن حکومت، اسلامی نیست. زمانی که همین کتابِ زندگی به عنوان کتاب سال انتخاب شد، و قرار بود جایزه فارابی را بگیرد، حکیمی برای دریافت جایزه نرفت و طبق این اعلامه از آن جشونواره انصراف داد:

تا هنگامی که در جامعه ما فقر و محرومیت مرئی و نامرئی بیداد می کند، برگزاری چنین جشنواره هایی از نظر اینجانب در اولویت نیست. در این جشنواره از فاضلان و استادانی، به نام خدمت 50 ساله به علوم انسانی تجلیل شده است. پرسش این است آیا این علوم برای ثبت در کتاب ها و در دنیای ذهنیت است یا برای خدمت به انسان و حفظ حقوق انسان و پاسداری از کرامت انسان است در واقعیت خارجی و عینیت؟
نصاب مقام انسان در معیشت و زندگی به منظور رشد متعالی، رسیدن به اقامه «قسط قرآنی» در حیات اقتصادی است (لیقوم الناس بالقسط) و برخوردار بودن انسان ها از حیثیت و کرامت و آزادی در حیات اجتماعی و سیاسی (ولقد کرمنا بنی آدم). آری، باید بکوشیم تا جامعه ما چنان نباشد که درباره اش بتوان گفت؛ «از دو مفهوم انسان و انسانیت، اولی در کوچه ها سرگردان است و دومی در کتاب ها.»

  (البته ابن به این معنا نیست که هرکه رفت و جایزه ی کتاب را گرفت اشتباه کرده، روش ها متفاوت است، خواستم از درجه ی عامل بودن مولف بگویم). با خواندن این کتاب می فهمم که آن هایی که هر روز بر سر تریبون ها بر طبل حجاب و ماهواره می کوبند و نمادهای اسلام را اینها می بینند چه قدر کوته فکرند . . . نماد اسلام عدالت است، نماد اسلام اخلاق است . . . . بگذریم.

دوستان من، هدیه ی خودم رو در این عید عزیز، کتاب زندگی قرار دادم کتابی که من به شخصه خواندنش را برای هر فردی که به دنبال یافتن راهی درست برای زندگی است واجب میدانم. هرچند که متن کتاب، قرآن و حدیث است اما معنای آن جهانی است، نه زمان می شناسد و نه مکان. و با اینکه ما هر روز از این گونه مطالب زیاد می شنویم اما هرآنچه در این کتاب می خوانیم انگار جدید است!! (مقایسه کنید با برخی منابر و سخنرانی های مهمل و بی فایده!-اینها نه تنها خدمت است که خیانت به اسلام و انسان است).  نقل است زمانی که فیدل کاسترو دو جلد اول کتاب را که به زبان اسپانیولی ترجمه شده بود، خوانده، گفته است: من کتاب های زیادی در باب اسلام خواندم اما تازه با این کتاب فهمیدم اسلام چه می خواهد بگوید (اضافه می کنم که دو جلد اول کتاب تازه اوج آن نیست، هرچه جلوتر می رویم مخصوصا در باب جامعه در جلدهای 3 تا 6 کتاب، کولاک می کند).

"الحیات"، 12 جلد دارد، جلد دوازدهمش یکی دو ماهی است که آمده و من دو ماهی است که به مناسبت اتمام کتاب، قصد داشتم آن را معرفی کنم و بار این مسئولیت را ادا کنم اما همه اش ترس داشتم که نکند اصطلاحا شهیدش کنم . . . همین دیروز پس از چندین بار امتحان، ناامید شدم و از معرفی اش پشیمان شدم . . . اما صبح که تلگرام را باز کردم دوباره جان گرفتم و گفتم تا تمامش نکنم بلند نمی شوم . . . نمی دانم چه طور شد اما نهایت سعیم را کردم و آن چه در دلم است را بر کاغذ (در واقع صفحه ی کامپیوتر) آوردم.

همان طور که گفنم، الحیات 12 جلد دارد، شاید زیاد به نظر برسد اما برای آنکه کتابی بخواهد راه زندگی را به ما بگوید شاید منطقی به نظر برسد. تمام شاهکار این کتاب در باب بندی و دسته بندی مطالب آن است. کتاب برای مردم نوشته شده، برای هر کسی که کوچکترین مسئولیتی را برای خود احساس می کند، مسئولیت خود، مسئولیت پدری، مسئولیت مادری، مسئولیت کارمندی، کارگری، مسئولیت مغازه داری، مسئولیت دانشجویی، استادی، عالم دینی، مسئولیت یک سفر، مسئولیت یک دوستی، مسئولیت حاکمیت، مسئولیت یک ناقد . . . . و در نهایت مسئولیت یک انسان.

شما را با این هدیه ی ارزشمند و در این عید نوروز دعوت می کنم به میهمانی انسانیت به میهمانی زندگی به مطالعه ی یک کتاب، به تجربه ی دنیایی جدید، به بهشت برین، به فردوس ها به جَنّات، به روضه ی رضوان . . . به الحیات. 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ایمان تاجی