آشنایی من با میچ آلبوم برمیگرده به ۱۰-۱۵ سال پیش و یک فیلم که از تلویزیون پخش شد. اسم فیلم "سه شنبه ها با موری" بود و در مورد مرد جوانی بود که سه شنبه های ماههای آخر زندگی استاد پیرش رو باهاش میگذروند. البته زمانیکه فیلم رو دیده بودم شناختی از آلبوم نداشتم اما بعدها دیدن کتابی با همین نام بهانه ای شد برای آشنایی با میچ آلبوم. معرفی این کتاب باشه برای فرصتی دیگر. امروز میخوام کتاب دیگه ای رو از آلبوم معرفی کنم به نام "برای یک روز بیشتر".

قهرمان داستان چارلز، مردی است شکست خورده، نه تنها از نظر شغلی که از آخرین شغلش اخراج شده، نه تنها از لحاظ خانوادگی که پس از طلاق از همسرش حتی دخترش هم او را به جشن عروسیش دعوت نکرده، بلکه از حیث اخلاقی و عزت نفس کلکسیون ناخوشایندیهاست.

در پی اتفاقاتی که در داستان می افته، قهرمان شکست خورده این فرصت را پیدا می کنه تا یک روز رو با مادر مرحومش بگذرونه. معجزه ی محبت بی انتهای مادر و شناخت بهتر او در خلال ماجراهایی که رخ می ده، اثر شگرفی بر شخصیت چارلز می گذاره. مروری بر رفتار پدر و مادر چارلز که در واقع نماینده دو شیوه تربیتی هستن، نکات جالبی رو در مورد نتایج این روش ها ارایه میده.

برای یک روز بیشتر ادای دین آلبوم به مادران فداکار و بی توقعیست که در رنج ها، مردانه سنگ زیرین آسیابند.

من این کتاب رو با ترجمه منیژه جلالی خوندم.