1-    "کارول" معلمی میان سال و فوق لیسانس مشاوره و راهنمایی است. روزی او متوجه تغییر رفتار  دخترش "جودی"  می شود. پس از مدتی نوع پوشش جودی نیز تغییر می­کند و این مسئله باعث می گردد که کارول نسبت به رفتار او بسیار حساس شود. بعدا کارول پی می برد که جودی در دانشگاه با پسری ایرانی به نام "رضا" آشنا شده و قصد ازدواج با او را دارد و البته جودی نیز مسلمان شده است. کارول از رضا بدش نمی آید اما تغییر رفتار و پوشش جودی باعث جدال های بسیار زیادی بین آن ها می شود و این جدال ها چندین سال به طول می انجامد. خانواده ی کارول همگی مسیحی هستند و این تغییر دین در بین آن ها بسیار نامانوس است. این مسئله باعث می گردد که کارول احساس کند دخترش جودی را از دست داده و دیگر نمی تواند با او ارتباط برقرار کند و به همین دلیل پیوسته نسبت به او موضع گیری می­کند.

2-    بعد از چند سال کارول تصمیم دیگری می گیرد. او از تجربه ی تدریس و تحصیلات خود استفاده کرده و سعی می کند تا با جودی ارتباط برقرار کند و برای این منظور و براساس متدهای علمی پرسش نامه هایی تهیه کرده و سراغ خانواده هایی می رود که اصلا آمریکایی هستند و حداقل  یکی از فرزندان آن ها مسلمان شده اند. او پنجاه و سه خانواده را می یابد و تحقیقاتی بر روی رفتارهای اجتماعی آنان و همچنین چگونگی تفاوت رفتاری خانواده و جامعه پس از مسلمان شدنشان می کند.

3-    "دختران راهی دیگر " نام کتابی است که کارول پس از جمع آوری داده های خود بر روی این تحقیق می­گذارد. اول هر بخش از این کتاب با داستانی واقعی از اتفاقات خانوادگی به وجود آمده در زندگی کارول و جودی آغاز می شود و سپس او به بر پایه ی نتایج خود مطلب را ادامه می دهد و نکاتی تحقیقی را به خواننده در مورد این 53 خانوار ارایه می دهد. این کتاب هم یک داستان درام را در دل خود می پرورد و هم نتایجی علمی را بر پایه ی تحقیقات اجتماعی بیان می کند.

4-    چاپ های این کتاب را در آمریکا جست و جو کردم. از سال 1995 تا سال 2002 هفت بار تجدید چاپ شده بود یعنی هر سال یک مرتبه. به بعدش را نمیدانم. این نشان دهنده ی استقبال مردم نسبت به این کتاب بوده است. این کتاب یکی از موفق ترین کتاب ها در زمینه ی خودش در ایالات متحده بوده است و به زبان های بسیاری ترجمه شده است.

5-     در حین جست و جو های خودم در مورد این کتاب و در سایت آمازون که یک سایت فروش کالا است به مطالبی برخوردم که خریداران کتاب در مورد آن نوشته بودند در این جا فقط یک مورد آن را ذکر می کنم این پست توسط سارا در هفت ژوئن 2015 گذاشته شده بود:

من فردی هستم که وجود خدا را باور ندارم. این کتاب را خریدم چون فهمیدم کتابی است که در آن نه افراط شده و نه تفریط و نویسنده ی آن به لحاظ آکادمیک و همچنین احساسی راه میانه را رفته است. دختران راهی دیگر کتاب بسیار ارزشمندی است و من امیدوارم که همه هر کس می تواند آن را بخواند (مخصوصا اصحاب رسانه های آمریکایی که از همه بیشتر به خواندن آن و آموزش در این زمینه نیاز دارند) والی آخر. نظرات جالب دیگه ای هم روی این سایت هست که میتونید بخونیدشون. متن انگلیسیش رو هم میذارم که اگر اشتباهی کرده باشم مدیون سارا نشم (: :

I'm an Atheist. I bought this book because it was one of the only books I could find that was neither far left nor far right but right smack in the middle written from a compassionate and educational point of view. This is a great book and I wish everyone would read it (especially the news outlets of the U.S. they need more education than anyone)

6-     اول با خودم فکر میکردم که این کتاب شاید برای خواننده ی ایرانی در ایران و مسلمان و اون هم یک مرد زیاد جالب نباشه اما با خوندن کتاب کاملا نظرم عوض شد . . . خیلی جاها آدم به فکر فرو میرفت نسبت به خودش و راه و روش خودش و همیشه این بیت به ذهنم خطور می کرد:

مسلمانان مسلمانان مسلمانی را ز سر گیرید/ که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

 

دختران راهی دیگر