مقدمه- آنچه که تا به حال از برخی مسائل دینی یاد گرفته ام این است که انسان باید همیشه نسبت به خود سوءظن داشته باشد به این معنا که همواره خود را مورد نقد قرار دهد تا روز به روز پیشرفت کند (برخی محققان می گویند اینجا پیشرفت را استفاده نکنید چون بیشتر جنبه ی مادی دارد و به جایش بگویید تعالی پیدا کند-متعالی شود)، اما در مورد "دیگران" نباید سوءظن داشت بلکه انسان نسبت به دیگران حتی باید حسن ظن هم داشته باشد یعنی خوش بین باشد و همیشه به نیمه ی پر لیوان نگاه کند. اما در مسائل اجتماعی گویا قضیه کمی متفاوت است. "من"ی که باید مورد سوءظن باشد برای یک حاکم (یا یک مسئول)، خودِ او نیست بلکه تمامی مجموعه ی زیردست او جزو من او هستند و بر این قاعده مورد سوءظن باید قرار گیرند. فرد مسئول (شاید بتوان این مسئله را به تمامی منصب داران اجتماعی که همه ی ما در سطوح مختلف معمولا عهده دارد آن هستیم نیز تسری داد) به محض اینکه کوچکترین خطایی در سیستم تحت فرمان او رخ می دهد باید نسبت به آن پاسخگو باشد و فورا با فرد خطاکار برخورد مناسب کند. اما طرف دیگر این منِ توسعه یافته مردم هستند که جزو دیگرانند و در قبال آن ها باید حسن ظن داشت.

متن- امام علی در این نامه از سه دسته صحبت می کند و توصیه های لازم را برای آن ها اعلام می دارد:

1-    منِ فردی: که شخص حاکم باشد، اغلب توصیه ها در این زمینه حول محور خداترسی و عدم غرور به منصب است. به مالک توصیه می کند که در هنگام خشم چگونه باشد، سخن سنجیده بگوید، واجبات و محرمات خداوند را پاس دارد و . . .

2-    منِ اجتماعی: در این حوزه تمامی عاملان حاکم قرار دارند و حاکم باید تمامی کارهای آنان را زیر نظر داشته باشد تا کوچکترین خطایی از آنان سر نزند یا اگر سر زد مجازات شوند و عذرخواهی کنند. از این منظر امام به مالک توصیه می کند کسانی را بگمار که سابقه ی بد نداشته باشند و کارنامه شان سفید باشد.

سپس در کار عاملان خود بیندیش . . . پس بر کارهای آنان مراقبت دار و جاسوسی راستگو و وفاپیشه بر ایشان بگمار که مراقبت نهانی تو درکارهاشان، وادار کننده ی آن هاست به رعایت امانت،  و مهربانی بر رعیت . . . اگر یکی از آنان دست به خیانتی گشود، و گزارش جاسوسان تو بر آن خیانت هم داستان بود، بدین گواه بسنده کن، و کیفر او را با تنبیه بدنی بدو برسان و آنچه بدست آورده بستان. سپس او را خوار بدار و خیانتکار شمار و طوق بدنامی را در گردنش در آر.

3-    دیگران: دیگران همان مردمند که به دسته های مختلف تقسیم می شودند و امام علی در مورد دسته های مختلف آنان توصیه هایی می کند. اما در مورد مردم، برخلاف دو دسته ی اول سختگیری در کار نیست بلکه امام نرم خویی را توصیه می کند:

و مهربانى بر رعیت را براى دل خود پوششى گردان و دوستى ورزیدن با آنان را و مهربانى کردن با همگان، و مباش همچون جانورى شکارى که خوردنشان را غنیمت شمارى! چه رعیت دو دسته اند: دسته اى برادر دینى تواند، و دسته دیگر در آفرینش با تو همانند. گناهى از ایشان سر مى زند، یا علتهایى بر آنان عارض مى شود، یا خواسته و ناخواسته خطایى بر دستشان مى رود. به خطاشان منگر، و از گناهشان درگذر، چنانکه دوست دارى خدا بر تو ببخشاید

دو نکته ی دیگر در این عهدنامه برای من جالب بود که در اینجا می آورم.

الف) امام توصیه ی اکیدی دارد که حاکم چاپلوسان را در دور و اطراف خود جمع نکند:

و آن کس را بر دیگران بگزین که سخن تلخ حق را به تو بیشتر گوید . . . و آنان را چنان بپرور که تو را فراوان نستایند  . . .

ب) امام تاکید می کند که  والی به خویشاوندان خود چیزی نبخشد و آن ها را مناصب ندهد چون گردنکشی می کنند:

نیز والى را نزدیکان است و خویشاوندان که خوى برترى جستن دارند و گردن فرازى کردن و در معاملت انصاف را کمتربه کار بستن. ریشه ستم اینان را با بریدن اسباب آن برآر و به هیچ یک از اطرافیان و خویشاوندانت زمینى را به بخشش وا مگذار، و مبادا در تو طمع کنند.

پس نوشت- در جای جای این عهدنامه توصیه های فراوان هست در حق ضعفا و فقرا و می گوید مبادا که پرداختن به کارهای بزرگ تو را از کارهای به ظاهر خُرد یعنی پرداختن به زندگی این تهی دستان باز دارد!

البته در انتهای عهدنامه مطالبی در مورد برجام هم اومده بود که از گفتنش صرف نظر میکنم (: