نامه 53 را برای بار چندم خواندم و با اینکه اینبار بیشتر "های لایت های دفعات قبل را میخواندم و بقیه به قسمت ها نگاه گذرا داشتم، باز هم چند نقل و جمله ی فهم شده و مبتلا به دیگر اضافه شد...مثل این :

هرگز از عفو و بخششی که نموده ای پشیمان مباش.

جدا از روش های حکومت داری که حضرت تبیین می کند به نظر می رسد 2سر فصل کیفی و مهمتر هم در جای جای این نامه وجود دارد:

1- خودسازی که در شرح آن به همین نقل معروف می توان بسنده کرد :

بر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است: «کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم. بزرگتر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر دهم. بعدها انگلستان را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم. در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم. اینک که در آستانه مرگ هستم می فهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم، شاید می توانستم دنیا را هم تغییر دهم!!!»


2-خداترسی :بعضی جاها حضرت برای اینکه اطمینان بیشتری پیدا کند زمامداران حکومت اسلامی دست از پا خطا نمی کنند، علاوه بر توصیه و نصیحت آنها را از خدا و عذاب خدا می ترساند.

بنابراین هرگز نباید سرمستی زمامداری تو را به خود مشغول سازد [ و به آنها رسیدگی نکنی] چرا که هرگز بخاطر کارهای فراوان و مهمی که انجام می دهی از انجام نشدن کارهای کوچک معذور نیستی.

بنظرم اگر خیلی از مسولین حکومت اسلامی این جمله را می خواندند و چند دقییقه تامل میکردند شاید مسولیت برایشان زرق و برقی نداشت و عطایش را به لقایش می بخشیدند.

و لشکریان و محافظان و پاسبانان را از این مجلس دور ساز [14] تا هر کس با صراحت و بدون ترس و لکنت سخنان خود را با تو بگوید [15] زیرا من بارها از رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم این سخن را شنیدم [16] ملتیکه حق ضعیفان را از زورمندان با صراحت نگیرد هرگز پاک و پاکیزه نمی شود و رویسعادت نمی بیند [17] سپس خشونت و کندی آنها را در سخن تحمل کن در مورد آنها هیچگونه محدودیت و استکبار روا مدار [1] که خداوند به واسطه این کار رحمت واسعش را بر تو گسترش خواهد داد و موجب ثواب اطاعت او برای تو خواهد شد

مگه میشه ؟ مگه داریم؟؟؟؟


محمدهادی عامری