درباره ی نویسنده: دوستان اگر یادشان باشد در درس ادبیات یکی از پایه های دبیرستان (حداقل برای ما دهه شصتی ها) درسی داشتیم به نام "مایع حرف شویی" که موضوع آن اندر فواید کم صحبتی بود و زبان طنز شیرینی داشت. نویسنده ی آن مقاله از روزنامه نگاران و طنزپردازان به نام معاصر، جلال رفیع است. اگر برنامه ی مسابقه ی طنزی که در تلویزیون پخش می شود را که اسمش را هم یادم نیست نگاه کرده باشید مجری آن برنامه برادر همین جلال است به نام رضا. بگذریم، قلم جلال رفیع قلمی بسیار شیوا و دارای طنزهای درون متنی بسیار دلچسب است. نمی دانم تا به حال چه بر سر آن درس مایع حرف شویی آمده، خدا کند که مسائل سیاسی باعث نشده باشد که آن درس از کتاب ها حذف شود اما به هر حال جلال رفیع تا به حال سه چهار کتاب چاپ شده دارد که اگر عمری باشد دوست دارم آن کتاب ها را بعدا معرفی کنم.

درباره ی موضوع کتاب- در روی جلد کتاب با رنگ سفید و در زمینه ای آبی و به خط نستعلیق کامپیوتری نوشته شده است: اخلاق پیامبر و اخلاق ما. اما اگر ریزنوشته های بالا و پایین آن را بخوانیم این طور می شود: یادداشت های پاریس، پکن، تهران -اخلاق پیامبر و اخلاق ما- نونگاهی به سلوک اخلاقی پیامبر و نقد طنزآمیز خُلقیات خودمان. با این توصیف، موضوع کتاب روشن می شود. این کتاب در واقع یادداشت های نویسنده در سفرهای خود به جاهای مختلف و کسب تجارب گوناگون است. اگر خرده نگیرید که جمله ی بعدی مربوط به قسمت قبل (درباره ی نویسنده) است باید بگویم جلال رفیع فردی جهان دیده، آدم دیده و کتاب دیده است. او در حین زندگی خود (و با این دیده های زیاد!) با فرهنگ های مختلف آشنا شده، انسان های گوناگون و رفتارها و کردارهای مختلف را مشاهده کرده و همچینن به علت مداومت بر مطالعه با متون دینی نیز آشنایی خیلی خوبی دارد، اینها را بگذارید در کنار قلم زیبا و طرز شیوای آقا جلال و کتاب حاضر را با این مقدمات در نظر بگیرید. در این کتاب مقایسه ای می شود میان رفتارهای ما در جامعه و همچنین اخلاق پیامبر که به قول خوش هدف بعثتش اتمام مکارم اخلاق بوده است و البته انتظار می رود که اسوه و الگوی ما در آداب فردی و اجتماعی باشد. برخی از سرفصل های این کتاب بدین شرح است: ماهواره های من!، محمّد و مسیح، رؤیای ملیکا، مدینه عصر تو و مدینه عصر من، در فضایل و مناقب ریاکاری(!)، چریدن در مرتع آبروی دیگران، افسانه ای به نام وفاداری(!) ، ستّارالعیوب و عبّاسقلی خان، جوهر مشترک ادیان، اخلاق خیابانی در کوچه های کافرستان(!) ، دین و انتخاب و آزادی، عشق و عقل.

درباره ی ناشر: به طور کلی ناشرها را می توان در چهار دسته قرار داد:

1-    ناشرانی که کتابِ خوب چاپ می کنند و کتاب را هم خوب چاپ می کنند.

2-    ناشرانی که کتابِ خوب چاپ می کنند اما متاسفانه کتاب ها را خوب چاپ نمی کنند     

3-    ناشرانی که کتاب خوب چاپ نمی کنند اما همان هایی را که چاپ می کنند خوب چاپ می کنند.

4-    ناشرانی که نه کتاب خوب چاپ می کنند و نه خوب کتاب چاپ می کنند.

دسته ی اول (و همچنین دیگر دسته ها ) را نیز می توان به دو گروه تقسیم کرد، آن هایی که کتاب هایشان را با قیمت بالا چاپ می کنند (قیمت خانوادگی!) مانند هرمس یا سخن، و دیگرانی که با قیمت نازل تر چاپ می کنند (همانند اطلاعات یا دلیل ما). در دسته ی دوم مثلا می توان به انتشارات علمی فرهنگی اشاره کرد. دسته ی سوم هم ناشرانی هستند که برای کسب درآمد فعالیت می کنند و مجبورند با ظاهر آراسته درون نامناسب خود را بپوشانند. حکمت حضور دسته ی چهارم را در میان ناشران هنوز کشف نکرده ام و به محض کشفش اطلاع رسانی خواهم کرد، ظاهرا جزو عجایت کشور ماست!.

ناشر این کتاب، اطلاعات، همان ناشر روزنامه ی اطلاعات است به سرپرستی مرد دانش دوست و فرهنگ گستر و دوست داشتنی جناب مستطاب، محمود دعایی. کتاب با جلدی زیبا به رنگ آبی خوش رنگ چاپ شده. رنگ کاغذ کتاب کمی به کاهی می زند و از این نظر چشم را هنگام خواندن خسته نمی کند. قیمت آن هم منصفانه و متعادل است. بهتر بگویم در میان هم حجمانش واقعا پایین تر است.

درباره ی خودمان: خواندن این کتاب شاید موهبتی باشد یا هدیه ای که در روز عید تولد پیامبر نصیب کسی شود. با خواندن آن هر کس می تواند خود را در ترازوی اخلاق پیامبر بسنجد و حداقل برای مدتی در این دنیایی که اصلا وقتی برای فکر کردن برای خودمان نداریم، کمی زمان گذاشته و به رفتار و کردارمان نگاهی انتقادی بیندازیم.