مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید . . .


همه ی ما از زمانی که به دنیا آمدیم در محیطی بزرگ شدیم که مسلمان بار آمدیم. در گوش ما خوانده اند که اسلام بهترین دین است و آموزه های معصومین درست ترین راه زندگی را به ما می آموزد. برای من به شخصه و تا زمانی که با این کتاب اشنایی پیدا نکرده بودم این حرف ها فقط لقلقه ی زبان بود و معنای عینی و عملی نداشت. هرچه قدر هم به دنبال یافتنش بودم کمتر پیدایش می کردم. در منبرها، در سخنرانی های مبلغان دینی . . .راستش را بخواهید بهتر که نمی شد هیچ، بدتر هم می شد (خدا همه ما را هدایت کند- البته هنوز واعظانی هستند که در خلوت آن کار دیگر نمی کنند اما چه کنیم که بسیار اندکند). من روزی پی به این حقیقت بردم که این کتاب را خواندم و هرچه می خواندم حلاوت آن را بیشتر درک می کردم. کتابی که از آن سخن می گویم و آن را مهم ترین کتابی معرفی کردم که در زندگی ام خوانده ام و به احتمال قوی تا پایان عمر در همین جایگاه خواهد ماند . . . کتابِ زندگی است. این کتاب به ما می آموزد که چه طور زندگی کنیم. جای به جای کتاب برای این هدف تدوین شده که روش زندگی انسانی را به ما بیاموزد. این کتاب مرز ندارد. نه مرز جغرافیایی و نه مرز زمانی. هر کسی و در هر زمانی و با هر فرهنگی آن را مطالعه کند به حقانیت آن پی می برد. نمی دانم چه طور عطش زایدالوصف خود را در معرفی این کتاب بیان کنم.

راستش را بخواهید دوستانم، من برای معرفی این کتاب تمام این روزهایی که وعده اش را داده بودم فکر می کردم و در ذهن خودم متن می ساختم و گاه می نوشتم اما از آن ها خوشم نمی آمد فکر می کردم دارم کتاب را خراب می کنم. اگر متن های که نوشته بودم کاغذی بود از همون هایی می شد که مچاله می کنند و میندازند دور اما متن تایپی رو حیف که نمیشه مچاله کرد (الان حدود پنج صفحه تایپ شده دارم که مچاله کردم (: ). (از جمله اینکه قصد داشتم ریز ریز متن کتاب را و فصل بندی هایش را بیاورم تا همه متوجه شوند که تمامی ابعاد زندگی در آن در نظر گرفته شده، می خواستم از ترجمه و نثر استادانه ی آن بگویم چرا که مولف کتاب شاعر هم هست  . . .)

زمانی که این کتاب را خواندم هرآنچه در مورد اسلام می دانستم به دور ریختم. هرچه در گوشم خوانده بودند به کنار گذاشتم. بعد از خواندن این کتاب بود که پی بردم یک زندگی سالم انسانی یعنی چه؟ بعد از خواندن این کتاب بود که فهمیدم انسان کیست؟ جامعه ی انسانی چه ویژگی هایی دارد؟ وظیفه ی یک حکومت انسانی (نگوییم اسلامی، کمترین حد حکومت اینه که حداقل های انسانی رو رعایت کنه) چیه؟ نقش پول و ثروت در زندگی چیست؟ خانواده، پدر و مادر، فرزندان چه وظایفی دارند؟ چه کنیم که بهترین جامعه را داشته باشیم؟ اخلاق کارمندی؟ اخلاق استادی، اخلاق شاگردی چیست؟

ببخشید که زبان دارازی می کنم اما یک پرانتز را اینجا باز می کنم چندی پیش با یکی از استادانم که برای فرصت مطالعاتی به بلاد کفر!!! –کانادا- رفته صحبت می کردم، او می گفت قبل از آن که ما وارد سیستم آموزشی و پژوهشی شویم برای ما چندین جلسه دوره ی اخلاق حرفه ای گذاشتند (نحوه ی برخورد در دانشگاه، استاد با دانشجو، دانشجو با استاد و . . .) حالا بروید ببینید در دانشگاه های اسلامی ما !! در دو واحد اخلاق چه چیزهایی درس می دهند .. . پرانتز بسته.

کتاب زندگی به من یاد داد که اگر هرچیزی سرجایش باشد چه جامعه ای را می توان تصور کرد، چه دنیایی را می توان تخیل کرد . . . حقیقتش را بخواهید هر زمان که صفحات کتاب را می خواندم خودم را از این دنیا جدا می کردم و به دنیای خیالی متن آن وارد می شدم . . . حالتی خلسه مانند . . . زمانی که برمیگشتم (که ای کاش می توانستم برای همیشه در آن جا بمانم) می توانستم پیشنهاد دهم که اگر جامعه ی انسانی می خواهیم چه باید بکنیم . . . .

حالا که از آرزوهایم گفتم بگذارید یک آرزوی دیگر را هم بگویم: بعد از خواندن هر متن و هر جلد دوست داشتم آن را فریاد بزنم، دوست داشتم همه ی دنیا ندای این کتاب را بشنوند . . .دوست داشتم همه ی دنیا صدای انسانیت را بشنوند . . .

کتابِ زندگی یک کتاب قرآن و حدیث است، (مولف کتاب به بهترین نحو و خلاقانه ترین و استادانه ترین حالت آیات و روایات را به گونه ای شگفت انگیز در کنار هم قرار داده است با چاشنی شیرین توضیحاتی بسیار کوتاه)  . . . اما نه یک کتاب معمولی . . . یک معجزه است. اگر برای من بگویند که قرآن و حدیث معجزه کرده اند باور میکنم چون این کتاب آن را نمایش داده است. مولف کتاب، محمدرضا حکیمی، خودش نمونه ی کامل عمل به کتابش است (بسیازی از کتاب ها به این خاطر خوانده نمی شوند که ناقلان آن، عاملان بی عملند . . . چون از جانشان برنیامده بر جان دیگران هم نخواهد نشست). بگذارید یک نمونه بگویم. حکیمی براساس یافته های خود، بنیادهای جامعه و حکومت اسلامی را  بر دو پایه می داند: توحید و عدل. اگر این دو نباشد آن حکومت، اسلامی نیست. زمانی که همین کتابِ زندگی به عنوان کتاب سال انتخاب شد، و قرار بود جایزه فارابی را بگیرد، حکیمی برای دریافت جایزه نرفت و طبق این اعلامه از آن جشونواره انصراف داد:

تا هنگامی که در جامعه ما فقر و محرومیت مرئی و نامرئی بیداد می کند، برگزاری چنین جشنواره هایی از نظر اینجانب در اولویت نیست. در این جشنواره از فاضلان و استادانی، به نام خدمت 50 ساله به علوم انسانی تجلیل شده است. پرسش این است آیا این علوم برای ثبت در کتاب ها و در دنیای ذهنیت است یا برای خدمت به انسان و حفظ حقوق انسان و پاسداری از کرامت انسان است در واقعیت خارجی و عینیت؟
نصاب مقام انسان در معیشت و زندگی به منظور رشد متعالی، رسیدن به اقامه «قسط قرآنی» در حیات اقتصادی است (لیقوم الناس بالقسط) و برخوردار بودن انسان ها از حیثیت و کرامت و آزادی در حیات اجتماعی و سیاسی (ولقد کرمنا بنی آدم). آری، باید بکوشیم تا جامعه ما چنان نباشد که درباره اش بتوان گفت؛ «از دو مفهوم انسان و انسانیت، اولی در کوچه ها سرگردان است و دومی در کتاب ها.»

  (البته ابن به این معنا نیست که هرکه رفت و جایزه ی کتاب را گرفت اشتباه کرده، روش ها متفاوت است، خواستم از درجه ی عامل بودن مولف بگویم). با خواندن این کتاب می فهمم که آن هایی که هر روز بر سر تریبون ها بر طبل حجاب و ماهواره می کوبند و نمادهای اسلام را اینها می بینند چه قدر کوته فکرند . . . نماد اسلام عدالت است، نماد اسلام اخلاق است . . . . بگذریم.

دوستان من، هدیه ی خودم رو در این عید عزیز، کتاب زندگی قرار دادم کتابی که من به شخصه خواندنش را برای هر فردی که به دنبال یافتن راهی درست برای زندگی است واجب میدانم. هرچند که متن کتاب، قرآن و حدیث است اما معنای آن جهانی است، نه زمان می شناسد و نه مکان. و با اینکه ما هر روز از این گونه مطالب زیاد می شنویم اما هرآنچه در این کتاب می خوانیم انگار جدید است!! (مقایسه کنید با برخی منابر و سخنرانی های مهمل و بی فایده!-اینها نه تنها خدمت است که خیانت به اسلام و انسان است).  نقل است زمانی که فیدل کاسترو دو جلد اول کتاب را که به زبان اسپانیولی ترجمه شده بود، خوانده، گفته است: من کتاب های زیادی در باب اسلام خواندم اما تازه با این کتاب فهمیدم اسلام چه می خواهد بگوید (اضافه می کنم که دو جلد اول کتاب تازه اوج آن نیست، هرچه جلوتر می رویم مخصوصا در باب جامعه در جلدهای 3 تا 6 کتاب، کولاک می کند).

"الحیات"، 12 جلد دارد، جلد دوازدهمش یکی دو ماهی است که آمده و من دو ماهی است که به مناسبت اتمام کتاب، قصد داشتم آن را معرفی کنم و بار این مسئولیت را ادا کنم اما همه اش ترس داشتم که نکند اصطلاحا شهیدش کنم . . . همین دیروز پس از چندین بار امتحان، ناامید شدم و از معرفی اش پشیمان شدم . . . اما صبح که تلگرام را باز کردم دوباره جان گرفتم و گفتم تا تمامش نکنم بلند نمی شوم . . . نمی دانم چه طور شد اما نهایت سعیم را کردم و آن چه در دلم است را بر کاغذ (در واقع صفحه ی کامپیوتر) آوردم.

همان طور که گفنم، الحیات 12 جلد دارد، شاید زیاد به نظر برسد اما برای آنکه کتابی بخواهد راه زندگی را به ما بگوید شاید منطقی به نظر برسد. تمام شاهکار این کتاب در باب بندی و دسته بندی مطالب آن است. کتاب برای مردم نوشته شده، برای هر کسی که کوچکترین مسئولیتی را برای خود احساس می کند، مسئولیت خود، مسئولیت پدری، مسئولیت مادری، مسئولیت کارمندی، کارگری، مسئولیت مغازه داری، مسئولیت دانشجویی، استادی، عالم دینی، مسئولیت یک سفر، مسئولیت یک دوستی، مسئولیت حاکمیت، مسئولیت یک ناقد . . . . و در نهایت مسئولیت یک انسان.

شما را با این هدیه ی ارزشمند و در این عید نوروز دعوت می کنم به میهمانی انسانیت به میهمانی زندگی به مطالعه ی یک کتاب، به تجربه ی دنیایی جدید، به بهشت برین، به فردوس ها به جَنّات، به روضه ی رضوان . . . به الحیات.