پیشنهاد کتاب پارسی

رهآورد سفر-2

 چند روزی به سفر رفته بودم. در خدمت اهل مطالعه ای بودم و از کتابخانه او بهره یاب. در بدو ورود به اتاق کتابخانه سه جلد کتاب که جلوتر از بقیه بود نظرم را جلب کرد. "جرعه ای از دریا" مقالات و مباحث شخصیت شناسی و کتاب شناسی. فقیه محقق حضرت آیت الله العظمی حاج سید موسی شبیری زنجانی. موسسه کتاب شناسی شیعه که سه جلد را من در آنجا از این مجموعه دیدم و اگر مجلدات دیگری دارد بی خبرم. این بود کتابشناسی این کتاب. اما هر جلد این مجموعه شامل 2بخش ست. یکی یادداشتها و حاشیه های حضرت آیت الله و دیگری بخشی با عنوان طریقیات که شامل اظهار نظرها و یادداشت های ایشان می شود درباب علمای معاصر و گذشته. بخش دوم برایم جالب بود چرا که فقیهی کتاب شناس و رجالی درباره بزرگان معاصر و گذشته یادداشتهایی را عرضه میکرد. آنچه که بیشتر بچشم می آمد نحوه نقل اخبار و چگونگی قضاوت درباره شخصیت ها بود که خود آموزنده و جالب توجه بود. فقیهی دانشمند چون آقای شبیری درباب علما نکته گویی کرده است که مغتنم است. بخش اول کتاب مشحون است از دقت های ایشان در مطالعه و حاشیه زدن به کتاب ها. به هر حال یک مدل کتاب خواندن هم اینگونه است. کتاب خواندن محققانه و مدققانه. یک صفحه از بخش اول را پیوست می کنم برای نمونه و نیز بخشی از قسمت دوم. کلمه "قوله" یعنی سخن مولفی که آقای شبیری کتابش را مطالعه کرده و "اقول" اظهار نظر خودشان است.


امین حق پرست.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Pak Pa

سه گزارش کوتاه درباره ی نوید و نگار

سه گزارش کوتاه درباره ی نوید و نگار

عنوان: سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار

نویسنده: مصطفی مستور

نشر: مرکز

تعداد صفحات: 124

سال نشر: چاپ اول بهمن 1390 - چاپ سوم اسفند 1390

مستور در جدیدترین رمانش به روایت سه روز از زندگی یک خواهر و برادر، به ویژه افکار و احساسات آنها می پردازد. و خودش درباره کتاب می گوید:

قبل از هرچیز باید بگم احتمالا از این داستان خوشتون نمی آد. اما به قول یحیی سورآبادی، همون که برای بچه ها قصه می نویسه، گاهی از چیزی که امروز خوشتون نمی آد ممکنه فردا خوشتون بیاد. اگه از اون آدم هایی هستید که می تونید تا فردا صبر کنید، گمونم بد نیست داستان رو بخونید. جدی می گم. نوشتن اش یکی دو سال طول کشیده اما شرط می بندم خوندنش بیش تر از یکی دو ساعت وقت تون رو نگیره، به اندازه ی دیدن یکی از همین فیلم های سینما و تلویزیون مثلا. یا تماشای مسابقه ی فوتبالی، بوکسی چیزی. من به سهم خودم سعی کرده ام خیلی زود سر و ته قضیه رو هم بیارم تا کل مصیبت خوندن توی بعدازظهر یک روز تعطیل تموم بشه...

او در این کتاب با تکنیک های جدیدی مثل ارجاع دادن به پاورقی ها (برای هم آوردن سر و ته قضیه)، ردپایی از شخصیت های تکراری (نگارِ استخوان خوک در دست جذامی، شادیِ من گنجشک نیستم و ...) و پرش بین شخصیت ها تو را غافل گیر می کند.

وجود پاورقی و توضیحات آن سه ویژگی دارد:

1- حضور راوی را برای تو پررنگ می کند.

2-با افزایش میزان عنصر صمیمیت (بر اساس آنچه که در کتاب مبانی داستان کوتاه گفت) تعلیق داستان را هم افزایش می دهد.

3- ویژگی سوم که فکر میکنم زیرکانه ترین ویژگی است با ارجاع دادن بخش های از مطالب به داستان ها و کتاب های دیگر مستور، تو را ترغیب به خواندن و حتی بازخوانی آنها می کند.


*حدودا سه هفته پیش به ذهنم رسید که می توانم از کتابخانه هم کتاب امانت بگیرم. پریروز قصد داشتم از بین هشت کتابی که امانت گرفته بودم یکی را برای خواندن انتخاب کنم. طرح جلد این کتاب (مخصوصا آن تیغ) مانع از توجهم به کتاب های دیگر می شد. پس شروع به خواندنش کردم و بسیار بیشتر از آنچه فکرش را می کردم، این سه گزارش کوتاه، دردناک، غمناک و ته دل خالی کن بودند.

** نمی توان گفت این کتاب، کتاب خوب یا کتاب بدی بود. همه چیز بستگی دارد به اینکه با احساسات و افکار مطرح شده از قبل آشنا باشی یا نه.

*** دیشب، شب بسیار بسیار طولانی ای با این کتاب داشتم. خواندن بیست صفحه ی آخر کتاب چیزی حدود دو ساعت طول کشید. چون نه دوست داشتم کتاب تمام شود و نه می توانستم از خواندنش دست بکشم. کتاب که تمام شد پر شدم از حسی گنگ. حسی که نمی گذاشت بخوابم و در آخر هم به گریه ای بی دلیل تبدیل شد! اتفاقی برای بار اول . بعد از ساعت ها فکرکردن به علت این اتفاق نادر، مطمئن شدم که این حس به خاطر هیچ کدام از شخصیت های کتاب نبود. بلکه به دلیل بخش های مشترکی از نوید، نگار، پری، پدر و الیاس، در من بودند که باعث بیدار شدن آن هیولاها از خواب زمستانی و زنده شدن خاطرات کثیف  شده بودند.


- از آن سوال هایی بود که اوایل فقط مثل یک معما یا مسئله ریاضی هستند و ممکن است تنها حس کنجکاوی تو را برانگیزد اما بعد آرام آرام شاخ و برگ می گیرند و جدی می شوند و پیچیده می شوند و تبدیل می شوند به یک چیز زشت و وحشتناک، به یک بچه هیولا. بعد بچه هیولا بزرگ و بزرگ و بزرگ تر می شود و تو با تمام پوست و گوشت و استخوان احساس می کنی از آن می ترسی. بعد همه جا دنبال پاسخش می گردی و وقتی پیدا نمی کنی از سر ترس و تنهایی و دلهره یک قدم از مقابل هیولا عقب می روی. (صفحات 30-29)

- اتفاقی بود که افتاده بود و حالا این اتفاق لحظه به لحظه از من دور می شد و تبدیل می شد به خاطره، به یکی از خاطراتی که هرگز دلم نمی خواهد بعدها آن را به یاد بیاورم. از آن خاطره هایی که الیاس اسم شان را گذاشته بود خاطرات کثیف. می گفت کثیف اند چون جایی از ذهن را آلوده می کنند. (صفحه ی 96)


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدیه عباسیان

معجزه ی کتاب

رخداد اول: در دانشگاه قرار بود گروهی که تازه دور هم جمع شده بودند شروع کنند به مطالعه ی کتاب. این گروه توسط یکی از دوستان علاقمند تشکیل شده بود و او قصد داشت گروهی مطالعاتی را -با اعضایی که تا به حال بویی از کتاب خواندن نبرده اند- راه اندازی کند. این دوست، از من خواست کتابی به او معرفی کنم که حُسن مطلع کارشان باشد و همه با خواندن این کتاب راغب به ادامه ی کار بشوند. من کتابی را معرفی کردم و همه ی اعضا آن را خواندند. پس از آن بود که دوست کذا همیشه میگفت: این کتاب معجزه کرد و آن چنان شور و حالی در ابتدای کار ما ایجاد کرد که خودم فکرش را هم نمیکردم.

رخداد دوم: قرار بود برای گروهی دبیرستانی سیری مطالعاتی تدوین کنم و کار مطالعه را شروع کنیم. سیرهای مطالعاتی معمولا هدفمند طراحی میشوند. یعنی هدفِ موضوعی دارند مثلا سیر مطالعات داستان، یا سیر مطالعات اسلامی یا روانشناسی. اما هرچه با خودم فکر کردم این گونه سیرها را برای این رده ی سنی و با توجه به شناختی که از این گروه داشتم مناسب ندیدم. در نتیجه سیر دیگری را طراحی کردم. هدف این سیر، کتاب بود. یعنی سیر مطالعاتیِ کتاب. هدف آن نبود که پس از این سیر، بچه ها مثلا در یک موضوع خاص نظیر داستان یا روانشناسی و . . . خبره شوند بلکه هدف این بود که در "کتاب خواندن" خبره شوند. در نتیجه سیر مطالعاتی کتاب را تدوین کردم به این معنا که هدفش کتاب است نه اینکه سیر مطالعاتی مربوط به کتاب است. این سیر تشکیل شده بود از کتاب هایی خوش خوان و خوش چاپ تا بتواند مخاطب را در فضای کتاب قرار دهد. گل سرسبد و اولین کتاب این سیر کتابی نبود جز همان کتابی که در رخداد اول درخشیده بود. و البته در اینجا هم خودش را نشان داد و هنوز خاطره ی آن کتاب همراه تمامی آن دانش آموزانِ حالا دانشجو شده وجود دارد و هر از گاهی که آن ها را میبینم از آن کتاب تعریف می کنند.

رخداد سوم: این رخداد در واقع یک بار اتفاق نیفتاده و چندین بار سابقه دارد. دوستانی داشته ام کهگاه دچار رخوت و سستی می شدند. از زندگی و از کار خسته می شدند. و حالت بی حوصلگی میگرفتند. و من این کتاب را برایشان معرفی میکردم و میگفتم این داروی درد شماست. ابتدا مسخره به نظر می آمد اما با اصرار من وقتی کتاب را می خواندند به معجزه ی نهفته در آن پی میبردند و نشاط و سرزندگی به آن ها برمیگشت. یکی از این دوستانم می گوید هر موقع این حالت سستی در زندگی به من دست می دهد این کتاب را برمیدارم و دوباره میخوانم و شاید تا به حال 20 بار آن را خوانده ام و همیشه حال مرا خوب می کند.

رخداد چهارم: این کتاب سرلیست کتاب های هدیه ای من است. اولین گزینه ی من برای هدیه دادن همین کتاب است . هیچ گاه از هیچ کس نشنیده ام که بگوید کتاب خسته کننده ای بود یا برایم جالب نبود یا مطالبی از این قبیل.

مطلب اول- کتاب مذکور سرگذشت مردی است که هیچ گاه در زندگی خود تسلیم نشد و تمام زندگی او سرشار بود از سه کلمه: تلاش، عشق و احترام. این سه عنصر از این فرد مردی ساخته بود که حتی کتابش توانسته اثراتی این چنین بگذارد. دکتر "محمود حسابی" یتیم زاده ای است که در کودکی و از فرط نداری با گاری و به  همراه برادر خود نان خشک های دورریز مردم را جمع می کند تا خود را سیر نماید. اما تلاش او و امید او هیچ گاه قطع نمی گردد و تا آخرین لحظات عمرش ادامه میابد.

مطلب دوم- از نظر من حسابی را نه مدارک تحصیلی اش (لیسانس ادبیات، لیسانس مهندسی راه و ساختمان، لیسانس ریاضیات، لیسانس زیست شناسی، لیسانس مهندسی برق، لیسانس مهندسی معدن، تحصیل در رشته ی حقوق، تحصیل در رشته ی پزشکی، دکترای فیزیک) و نه زبان دانی اش (فارسی، انگلیسی، عربی، فرانسوی، آلمانی، سانسکریت و . . .) و نه خدمات فراوانش (راه اندازی اولین ژنراتور تولید برق آبی، آغاز واژه گزینی علمی در فارسی، ایجاد اولین آزمایشگاه علوم پایه، ساخت اولین رادیو در کشور، ساخت اولین آنتن فرستنده در کشور، ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی، نصب و راه اندازی اولین دستگاه رادیولوژی در ایران، تاسیس اولین بیمارستان خصوصی کشور، تاسیس اولین رصدخانه ی نوین ایران، راه اندازی اولین مرکز زلزله شناسی کشور، پایه گذاری مدارس عشایری در ایران، صاحب کرسی وزارت نفت و همچنین وزارت فرهنگ، تاسیس و راه اندازی موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، پایه گذاری مرکز تحقیقات اتمی دانشگاه تهران، تدوین اساسنامه و تاسیس موسسه ملی استاندارد ایران، راه اندازی اولین لیزر ایران، تاسیس و راه اندازی اولین رآکتور اتمی ایران و ایجاد سازمان انرژی اتمی، تاسیس انجمن موسیقی ایران و مرکز پژوهش های موسیقی و . . . که شاید البته در مورد بعضی از اون ها غلو هم شده باشه ) حسابی نساخته و هیچ کدام از این ها نماینده ی روح بزرگ این مرد نیست بلکه امید و تلاش و عشق و احترام نزد این استاد و معلم بزرگوار است که نهایت هنر و بزرگی او را نمایش می دهد. برای بزرگ بودن باید روح بزرگی داشت و برای اینکه روح بزرگی داشت باید عاشق بود تا از خود و منیت گذر کرده و دامنه ی وسعت روح را تا به کهکشانها افزایش داد. و از نظر من حسابی این چنین بود.

مطلب سوم- کتاب "استاد عشق" به خوبی توانسته ابعاد مختلف زندگی دکتر محمود حسابی را در قالب داستانی شیرین بیان کند. نویسنده ی این کتاب پسر او ایرج حسابی است که شب ها نزد او نشسته و خاطرات بی نظیر او را ثبت کرده و حال  بخشی از آن ها را در این کتاب مطرح کرده است. استاد عشق توسط سازمان چاپ و انتشارات ارشاد منتشر شده و تعداد چاپ های اون اکنون از صد و بیست عدد هم تجاوز کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ایمان تاجی

راز فال ورق

راز فال ورق

عنوان: راز فال ورق

نویسنده: یوستین گوردر

مترجم: عباس مخبر

نشر: مرکز

تعداد صفحات: 386

سال نشر: چاپ اول 1376 - چاپ یازدهم 1388

هانس توماس پسری دوازده است که همراه پدرش سفری طولانی از نروژ به سوی یونان را در جست و جوی مادرش که هشت سال پیش آن ها را برای شناخت خود حقیقی اش ترک کرده است، آغاز می کنند. یوستین گوردر با استفاده از توانایی خارق العاده اش در تلفیق واقعیت،تخیل ،انتقال پیام ها و مفاهیم فلسفی، این سفر واقعی را با داستان عجیب نهفته در کتاب کلوچه ای و جان گرفتن چهره های روی ورق مخلوط می کند تا به خواننده تذکر دهد تا سعی کند ژوکر وار، تک و دنبال جست و جوی حقیقت باشد. راز فال ورق داستان جالبی است در مورد بی هدفی، عادت های دردناک، یکنواختی و ندیدن شگفتی های زندگی.


- فرض کن یک روز صبح در باغ قدم می زنی و ناگهان میان درختان چشمت به یک موجود مریخی کوچک می افتد. سوال این است که عکس العمل تو چه خواهد بود؟

.... شاید در باغ با یک مریخی برخورد نکنی اما به احتمال زیاد روزی با خودت برخورد خواهی کرد. روزی که این اتفاق بیوفتد نیز احتمالا از ترس جیغ کوتاهی خواهی کشید. (صفحات 109-108)

- چقدر غم انگیز است که مردم طوری بار می آیند که به چیزی شگفت انگیز چون زندگی عادت می کنند. یک روز ناگهان، این واقعیت را که وجود دارد بدیهی فرض می کنیم و از آن به بعد، بله از آن به بعد تا نزدیکی های وقتی که می خواهیم دوباره دنیا را ترک کنیم، در این باره فکر نمی کنیم. ( صفحه ی 361)


* راز فال ورق در مقایسه با دنیای سوفی کتابی ساده تر و روان تر و با حجم اطلاعات کمتری است. بعضی بخش های مکالمه ی پدر و پسر و نوع دیدگاهشان در مورد جهان  باعث می شد فکر کنم که آن ها از من مسلمان ترند...


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدیه عباسیان

این مرد دیوانست!

بازی دو موجود یا به عبارت درست تر مفهوم با اتمهای تازه متولد شده هیدوژن خیلی تماشاییه، همچنین داستان گذاشتن علامتی در فضا زمانیکه اصلا چیزی یا شکلی وجود نداشته میتونه خیلی شنیدنی باشه.

 Qfwfq پیر که اسمش شبیه حرکت تصادفی انگشتان روی صفحه کلید کامپیوتره خاطرات خودش رو از اولین زمانی که به یاد داره تعریف میکنه. این اولین زمان وقتیه که Qfwfq به همراه تعداد دیگری از همسایه هاش در یک نقطه ی بی نهایت چگال جمع شده بودند. آنطور که خودش تعریف می کنه،"هر نقطه ی هر کدام از ما با همان نقطه ی دیگری، در یک نقطه واحد که همگی در آن زندگی می کردیم منطبق بود!". Qfwfq به مرور زمان و در طی میلیاردها سال به اشکال مختلف مثل عنصری در سحابی سیال که بعدها منظومه شمسی در آن شکل گرفت، نرم تنی که در ابتدایی ترین شکل موجود در لبه ساحل روزگار می گذارند ، دایناسوری منقرض شده و ... در می آید و خاطرات شیرینی را از میلیاردها سال گذشته تعریف میکنه.

اولین برخورد من با ذهن خلاق ایتالو کالوینو رمان "اگر شبی از شبهای زمستان مسافری" بود. یکی از عجیب ترین کتابهایی که تا به حال خوندم البته از حیث تکنیک. یک رمان بی سرو ته و در عین حال به هم پیوسته. مدتها بود که از کالوینو خبری نداشتم تا اینکه در حال گشت و گذار بی هدف بین قفسه های کتابفروشی دیدار ما تازه شد. با دیدن فهرست کتاب فهمیدم که این بار هم کالوینو منو متعجب خواهد کرد.

ایتالو کالوینو در کمدی های کیهانی، از دل گزاره های هستی شناسی، فیزیک، زیست شناسی، زمین شناسی و ... داستان های شیرین و اعجاب آور خلق کرده. داستانهایی که با برقراری رابطه با رفتارهای روزمره ما و سرگذشت عالم مفاهیم بدیعی رو در ذهن خواننده ته نشین میکنه. هرچند این بار هم از نظر من تکنیک بر مفهوم غالب بود ولی خوندن این کتاب بارها منو به صورت ناخودآگاه وادار کرد که زیر لب بگم "این مرد دیوانست!".

کتاب کمدیهای کیهانی با ترجمه موگه رازانی در 198 صفحه و به قیمت 7500 تومان توسط نشر کلاغ به چاپ چهارم رسیده است.   


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Pak Pa

مبانی داستان کوتاه

مبانی داستان کوتاه

عنوان: مبانی داستان کوتاه

نویسنده: مصطفی مستور

نشر: مرکز

تعداد صفحات: 88

سال نشر: چاپ اول 1379 - چاپ  سوم 1386


داستان کوتاه چیست؟ چگونه می توان داستان نوشت؟ رعایت چه نکاتی در خلق یک داستان یا بازآفرینی آن ضروری است؟ اصلا تعریف داستان چیست؟

اگر اهل نوشتن باشی و یا به نوشتن بیاندیشی، حتما درگیر شدن با سؤالاتی از این دست در مورد چارچوب های درست نوشتن و نویسندگی را تجربه کرده ای. مصطفی مستور در مبانی داستان کوتاه تنها در 88 صفحه بسیار ساده، مختصر و مفید هم به تاریخچه، تعاریف و ارکان داستان کوتاه پرداخته است و هم در انتها در کنار یکی از داستان های کوتاه ریموند کارور و تحلیل کامل آن مفهوم عینی آنچه را که در ابتدا مطرح می کند، به تو آموزد.

 

* این کتاب منبعی فوق العاده است برای کسانی که در ابتدای راه نوشتن اند یا کسانی که دوست دارند نگاهی دقیق تر به آنچه می خوانند داشته باشند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدیه عباسیان

نوت بوک

نوت بوک

عنوان: نوت بوک

نویسنده: ژوزه ساراماگو

مترجم: مینو مشیری

نشر: ثالث

تعداد صفحات: 344

سال نشر: چاپ اول 1390


ساراماگو به پیشنهاد خواهر و شوهرخواهرش که نوت بوکی به او هدیه می دهند، تصمیم می گیرد به وبلاگ نویسی بپردازد. "نوت بوک" متن یادداشت های ساراماگو در وبلاگ شخصی اش است. گزارش افکار و احساساتی که در طول سپتامبر 2008 تا اوت 2009 بر او گذشت. ساراماگو در وبلاگش از هر دری سخن گفته است. از سیاست، جرج بوش، اوباما، تبعیض نژادی، مخالفت با اسرائیل و دموکراسی فلج (که بخش عظیمی از یادداشت های او را شامل می شوند) گرفته تا تقدیر از اشخاص دیگر، پرداختن به بحران اخلاقی نهفته در بحران های دیگر، پیری و فرهنگ و توحش. یادداشت هایی که بسیار زیبا تیزبینی، ریز بینی و بی تفاوت نبودن ساراماگو را به آنچه در اطرافش می گذشت را نشان می دهند.

 

- سیاست قبل از هر چیز، هنر نگفتن حقیقت است. ( صفحه ی 77)

- اگر از من بخواهند نیکوکاری، مهربانی و عدالت را به ترتیب تقدم ردیف کنم، اول مهربانی، دوم عدالت و سوم نیکوکاری را نام می برم. زیرا مهربانی به خودی خود عدالت و نیکوکاری را به کار می گیرد و یک سیستم عدالت بی عیب در بطن خود به اندازه کافی نیکوکاری دارد. نیکوکاری چیزی است که وقتی نه مهربانی هست، نه عدالت باقی می ماند. ( صفحه ی 83)

- باور دارم در تحمل درد و رنج، زن ها از ما شجاع ترند. ( صفحه ی 228)

 

* عطش خاصی نسبت به آثار ساراماگو دارم و وقتی متوجه شدم نوت بوک شرح افکار درونی اوست، این عطش بیشتر شد. حسی که با ساراماگو در نوت بوک تجربه کردم با حس ایجاد شده توسط کتاب های دیگر متفاوت بود. انگار که واقعا در حال نت گردی، تصمیم گرفته بودم هر آنچه یک وبلاگ نویس نوشته است را از ابتدا بخوانم.

ساراماگو در طول این یک سال تقریبا در تمامی روزها نوشته است. اکثر یادداشت های او در دو ماه اول رنگ و بویی سیاسی دارند طوری که فضای ایجاد شده باعث می شد مدام آرزو کنم کاش ساراماگو دغدغه های دیگری هم داشته باشد. اما در ادامه کم کم در تمام اندیشه ها - حتی از نوع سیاسی اش - حل شدم و فهمیدم حساس و هوشیار بودن از ویژگی های انسان های بزرگ اند.

خواندن این کتاب حدود یک ماه طول کشید که آن هم به دلیل وجود مفاهیمی بود که لازم بود کتاب را ببندی و یک شب کامل به آن ها فکر کنی.

در میان تمام یادداشت ها، پَرهای چینی (یادداشتی در مورد خرگوش ها و آنچه در آزمایشگاه بر آن ها می گذرد) برای من خیلی درد آور بود چون باعث شد برای هزارمین بار به این موضوع فکر کنم که آیا رشته تحصیلی ام را دوست دارم؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدیه عباسیان

از جمل تا جنگ نرم

موج فتنه: از جمل تا جنگ نرم

مولف: احمدحسین شریفی

ناشر کتاب : کانون اندیشه جوان وابسته به موسسه کانون اندیشه جوان تهران

192 صفحه 

قیمت : 3500


این کتاب با درون مایه تاریخ تحلیلی و برپایه آیات و روایات به بررسی عوامل و پیامدها و آثار فتنه در جامعه اسلامی می پردازد.

کتاب در هفت فصل تدوین شده است :

فصل نخست به بیان مقدمات بحث و مفهوم شناسی «فتنه» می پردازد. فصل بعدی بسترهای اجتماعی ایجاد فتنه را بررسی می کند.

فصل سوم نشان می دهد که برای مبارزه با فتنه از کجا باید شروع کرد. در فصل چهارم به شگردها و شیوه های فتنه گران برای ایجاد فتنه در جامعه توجه می شود.

فصل ششم کتاب به توضیح برخی از پیامدهای مثبت و منفی فتنه می پردازد و در نهایت، واپسین فصل کتاب به شیوه های مبارزه با فتنه می پردازد و راه های مبارزه کوتاه مدت و بلندمدت با فتنه را تبیین می کند.

عمده مصادیق تاریخی که در این کتاب به آن استناد شده حوادث صدر اسلام و به خصوص دوران زندگانی امیرالمومنین علی (ع) است

این کتاب تا سال 90 به چاپ 33 رسیده است.


چند برش کوتاه از محتوای کتاب :

رسول اکرم صلی الله علیه و آله:


لا تَکرِهُوا الفِتنَهَ فِی آخِرالزَّمانِ فَاِنَّها تُبیرُ المُنافِقِین؛

از فتنه و آزمایش در آخرالزمان نگران نباشید چرا که موجب نابودی منافقان خواهد شد.


برای فتنه معانی بسیاری ذکر کرده اند. که ریشه همه آن ها در یک چیز است " اختلال همراه با اضطراب"

هر چیز که موجب اختلال و اضطراب شود فتنه است.

در فصل پنجم که عوامل پیدایش فتنه را بررسی می کند، در زیرعنوان دنیا طلبی مصداق قابل توجهی از وضعیت مالی طلحه و زبیر ارائه می دهد.

در فصل ششم که به پیامدهای فتنه می پردازد، ذیل عنوان به فعلیت رسیدن استعدادها نقل قول جالبی از شهید مطهری ذکر شده که " شاهکارهایی که بشر پدید آورده اغلب معلول دو عامل " عش و مصیبت است".


هادی عامری


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Pak Pa

راهنمای درست نوشتن: معرفی کتاب غلط ننویسیم

یک- من هر روز مسیر خونه تا دانشگاه رو با وسیله ی نقلیه ی عمومی میرم. این وسیله ی نقلیه متاسفانه اتوبوس نیست. در واقع مسیر مورد نظر در قالب خط های قدیمی سازمان اتوبوسرانی نبوده و بعدا اضافه شده. این طور مسیرها رو شهرداری ترجیح داده به شرکتی واگذار کنه که حمل و نقل مسافر رو با اتوموبیل های وَن انجام بده. متاسفانه سقف این ماشین ها کوتاهه و اگر من جایی برای نشستن پیدا نکنم همین طور گردن­کج باید مسیر رو بگذرونم. اگر جایی خالی پیدا بشه و بتونم گردنم رو راست کنم و بنشینم به یکی از لذت بخش ترین کارهای داخل اتوبوس­های شهری ایضا وَن- می­پردازم: خواندن تابلو و نوشته ی مغازه ها و هر آنچه از نوشته­جات در اطرافم باشد. اما این لذت بخش ترین کار، این روزها مایه ی رنج و عذابم شده و متاسفانه هر روز باید آن را تحمل کنم. در مسیر وَن های سقف کوتاه، بزرگترین تابلویی که وجود دارد این مطلب بر رویش نوشته شده: "صدور بلیط قطار اینترنتی!" این گروه کلمات ذهن مرا کلّه ی صبح- داغون میکنه. این کلمات با خط B Titr به رنگ سفید در زمینه ای قرمز  و با ابعادی بسیار بزرگ حک شده. تابلو در مکان حدودی پنجره های طبقه ی دوم یک ساختمان دو طبقه قرار داده شده.

دو- کلمه ی اینترنتی در عبارت "صدور بلیط قطار اینترنتی" مطمئنا ربطی به قطار نداره و شاید مربوط به بلیط باشه و اگر قطار و اینترنتی رو به بلیط مربوط بدانیم و قواعد تشخیص صفت از مضاف الیه رو به کار ببریم احتمالا اینترنتی صفت میشه و قطار مضاف الیه (اگر اشتباه میکنم متخصصان فن نظر بدن) و میدونیم که در فارسی عکس عربی- مضاف الیه بعد از صفت میاد: پس باید نوشته بشه صدور بلیط اینترنتی قطار اما این هم چندان دلچسب نیست. بیشتر گمان می­کنم اینترنتی به مرحله ی صدور بلیط مربوط باشه تا خود بلیط و ترجیح میدم که این جمله این طور نوشته بشه: "صدور اینترنتی بلیط قطار". شاید یک روز در مسیر پیاده شدم و این مطلب رو به مدیریت آژانس مسافری مذکور گفتم.

سه- حدود دو یا سه ماه است که هرگاه این تابلو رو میخونم (اخیرا اگر در حال ایستاده و گردن کج هم باشم حتما یک نگاهی بهش میندازم تا داغم تازه بشه) با خودم زمزمه می­کنم که باید کتاب "غلط ننویسیم" رو در گروه معرفی کنم. البته خود من سردمدار غلط نویسی و غلط کُنی (غلط کردن در گذشته این قَدَر بار فحشی نداشته و به معنای اشتباه کردن بوده یعنی اگر به کسی میگفتی غلط نکن از این عبارت ناراحت نمیشده مثلا حافظ میگه: مژه ی سیاهت ار کرد به خون ما اشارت/ ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا.) هستم اما معرفی این کتاب به هر حال و خوندن اون بسیار مفید خواهد بود.

چهار- غلط ننویسیم با زیرعنوان "فرهنگ دشواری های زبان فارسی" نوشته ی مترجم و شعرشناس معروف، "ابوالحسن نجفی" است. کسانی که اهل داستان و رمان هستند حتما یکی از ترجمه های ایشون رو که اغلب از نویسندگان فرانسوی است خوانده اند. زیاد حرف نمیزنم و بخش هایی از مقدمه ی کتاب رو در برای معرفی اون میارم:

چهار ممیز یک- "سخن گفتن به فارسی برای کسانی که این زبان را از کودکی آموخته‌اند ظاهراً کار آسانی است، ما به همان سادگی که نفس می‌کشیم با دیگران نیز سخن می‌گوییم. اما نوشتن به فارسی به این آسانی نیست. هنگامی که قلم به دست می‌گیریم تا چیزی بنویسیم، حتی اگر یک نامه کوتاه باشد، غالباً درنگ می‌کنیم و با خود می‌گوییم: آیا «آذوقه» درست است یا «آزوقه»؟ . . .  «حوله» یا «هوله»؟ «بوالهوس» یا «بلهوس»؟ «خواروبار» یا «خواربار»؟ . . . "

چهار ممیز دو- "تردید ما همیشه از بابت املا یا معنای کلمات نیست. وانگهی برای رفع این مشکل کافی است که به یک لغتنامه معتبر مراجعه کنیم و جواب خود را در آن بیابیم. هنگام نوشتن، سوالهای بسیار دیگری نیز برای ما مطرح می‌شود که جواب به آن‌ها را در لغتنامه‌های موجود به دشواری می‌توان یافت یا اصلاً نمی‌توان یافت. مثلاً آیا من «استعفا داده‌ام» یا «استعفا کرده‌ام»؟ آیا «پیشنهادی را که رسیده بود پذیرفتم» یا «پیشنهادی که رسیده بود را پذیرفتم»؟ آیا خانه ما «در جنب مسجد» است یا «جنب مسجد»؟ برگها از درخت «فرو افتاد» یا «فرو افتاده‌اند»؟ آیا «آنچه گفتی» شنیدم یا «آنچه که گفتی» یا «آنچه را گفتی» یا «آنچه را که گفتی»؟ آیا باید بگویم: «با او نه دوستی و نه آشنایی دارم» یا «با او نه دوستی و نه آشنایی ندارم» یا «با او نه دوستی دارم و نه آشنایی»؟ و سؤالهایی بسیار دیگر."

چهار ممیز سه- "کتاب حاضر که برای جواب به این قبیل سوال ها نوشته شده فهرستی است به ترتیب الفبایی از غلط های رایج در نوشته های امروز، اعم از غلط های املایی و انشایی و استعمال نادرست واژه ها و . . . . این کتاب راهنمایی است برای مترجمان و معلمان زبان و محصلان و ویراستاران و به طور کلی همه ی کسانی که برای نوشتن دست به قلم می­گیرند یا، اگر هم اهل نوشتن نباشند به حفظ و سلامت زبان فارسی مهر می­ورزند."

پنج- برای مثال یکی از مدخل های کتاب:

"پیاده کردن: در سال های اخیر در رادیو و تلویزیون و بسیاری از مطبوعات، ترکیب پیاده کردن را، خاصه در گفتگو از عقیده و مسلک یا طرح و برنامه و نظایر این ها، به غلط به کار می­برند و مثلا می­گویند: «این اصول را باید هرچه زودتر پیاده کنیم»، «عقیده ی ما باید در همه ی جهان پیاده شود». در فارسی ترکیب های متعددی هست که می­توان در این موارد به جای پیاده کردن به کار برد، مانند عملی کردن، اجرا کردن، محقق کردن، فعلیت بخشیدن و جز این ها. "

در بسیاری از مدخل ها برای توضیح غلط بودن یک عبارت یا درست بودن آن  شواهدی از کتاب های معتبر تاریخ زبان فارسی آورده شده است که در بسیاری از مدخل ها این مسئله را می­توان مشاهده کرد.

شش- غلط ننویسیم کتابی دستی (Handbook) است برای همه ی کسانی که دوست دارند درست بنویسند. این کتاب را مرکز نشر دانشگاهی منتشر کرده. چاپ هجدهم (1392) این کتاب با قیمت 5000 تومان منتشر شده و به بعدش رو خبر ندارم.

استاد ابوالحسن نجفی:


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ایمان تاجی

سیدارتها

سیدارتها

عنوان: سیدارتها

نویسنده: هرمان هسه

مترجم: سروش حبیبی

نشر: ققنوس

تعداد صفحات: 174

سال نشر: چاپ اول 1385 - چاپ سوم 1387


حقیقت چیست؟ مقصد کجاست؟ چطور می توان از دست "من" رهایی یافت؟راه درست کدام است؟

سیدارتها پسری است که از نوجوانی دغدغه ی رهایی دارد. پسری برهمن زاده که به تعالیم دینی خانواده پایبند است و روزی از پدرش اجازه می گیرد تا خانه را در جست و جوی حقیقت ترک کند. جست و جویی که در هر برحه از زندگی او به یک شکل است، سالهای نوجوانی را به ریاضت و روزه داری می پردازد و سال های جوانی را به مال اندوزی و شهوترانی. سیدارتها یک سفر عرفانی است. سفری برای جدا شدن از من درون و رسیدن به معانی واقعی. سفری که به تو نشان می دهد هیچ راه از پیش تعیین شده ای به این منظور نیست و هرکس باید راه خود را پیدا کند.

 

- به گمان او تفکر همان شناختن علت هاست و فقط از آن راه است که احساس به شناخت مبدل می کردد و یاوه نمی شود. بلکه شکل می گیرد و ملموس می شود و جانمایه ی خود را پرتو وار باز می نمایاند. ( صفحه ی 59)

- دید که رود پیوسته روان است و پیوسته به جا. و همیشه همان رود است و با این حال هر لحظه رودی دیگر. ( صفحه ی 124)

 

* مفاهیم مطرح شده در این کتاب جزو دغدغه هایی هستند که نویسندگان زیادی به آن پرداخته اند. نوع روایت داستان بدون اوج و یکنواخت بود. در حقیقت این مفهوم بود که من را به ادامه ی مطالعه جذب می کرد.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدیه عباسیان