پیشنهاد کتاب پارسی

ما چگونه ما شدیم؟

ما چگونه ما شدیم

عنوان: ما چگونه ما شدیم؟ ریشه یابی علل عقب ماندگی در ایران

نویسنده: دکتر صادق زیبا کلام

نشر: روزنه

تعداد صفحات: 480

سال نشر: چاپ اول 1374 - چاپ دوازدهم 1382



ما تا به کی می خواهیم ضعف ها، مشکلات، نابسامانی ها و عقب ماندگی هایمان را بر گردن دیگران بیندازیم و با مقصر نمودن آن ها چشم بر روی واقعیات آنچه بودیم ببندیم؟

 

دکتر صادق زیباکلام  ما چگونه ما شدیم؟ را با بررسی تفکرات مارکسیستی آغاز می کند و با پرداختن به معلول ها، استعمار، جبر و گریزی به سرتاسر تاریخ به جست و جوی ریشه ها و علت ها می پردازد و  این موضوع را مطرح می کند که ممکن است خودمان نیز در آنچه شده ایم و در "ما شدنمان" نقشی داشته باشیم.

کتاب شامل شش فصل، با عنوان های از کجا شروع کنیم، ایران چگونه جایی است، از صعود تا نزول، تأثیر هجوم قبایل بر ساختار و نهاد های اجتماعی ایران، خاموش شدن چراغ علم و شرق یا غرب، تماس یا تقابل است.

پس از گذشت حدودا بیست سال از چاپ اول کتاب، چاپ های مکرر در کنار جلسات متعدد نقد و بررسی و استقبال وسیع از این کتاب حساسیت و مهم و بنیادی بودن موضوع مطرح شده را نشان می دهد.

 

* ریشه یابی های کتاب بسیار دقیق و عالی بود. ولی بعضی قسمت های آن برای خواننده ای چون من که اکثر اوقات از تاریخ گریزان است، کمی کسل کننده بود. این کتاب مکمل بسیار خوبی برای کتاب چرا عقب مانده ایم؟ بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدیه عباسیان

برزخ اما بهشت

برزخ اما بهشت تصویری از زندگی زنی است با روحی زخم خورده، که پس از پایان دادن به زندگی مشترک سراسر رنجبارش، به نزد خانواده اش باز میگردد تا در آن مامن مالوف ، آلام گذشته اش را به فراموشی بسپارد. غافل از این که تنهایی زن، رنج مضاعفی است که بر شمار زخم هایش می افزاید.... با این همه، این بار، روزگار جفاکار گویی بر آن است تا آرامش از دست رفته را با حضور عزیزانش به او باز گرداند.

این کتاب به شکل رمان و متن بسیار جذاب دید جامعه را نسبت به یک زن مطلقه به خوبی نشان میدهد. زنی که گناهی ندارد و فقط برداشت اشتباه اطرافیان روح آزردشو آزرده تر میکنه.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Pak Pa

عقاید یک دلقک

این کتاب دربارهٔ دلقکی به نام هانس شنیر است که همسرش ماری او را ترک کرده و به همین دلیل دچار افسردگی شده و مرض‌های همیشگی‌اش، مالیخولیا و سردرد تشدید یافته. از این رو برای تسکین آلام خود به مشروب رو آورده‌است. به قول خودش «دلقکی که به مشروب روی بیاورد، زودتر از یک شیروانی ساز مست سقوط می‌کند». فقط دو چیز این دردها را تسکین می‌دهند: مشروب و ماری. مشروب یک تسکین موقتیست ولی ماری نه. ولی او رفته.


سبک کتاب و توصیفات لحظات رمانتیک ان خیلی شبیه به کتاب های امیر خانی است 

در نقاط مختلف این کتاب اعتراض به دینداری و کاتولیک بودن دیده میشه به صورتی که عامل تمام بد بختی های هانس بازگشت به دین ، ماری است. 

نویسنده جامعه ی دیندار و کاتولیک آن زمان را به جامعه ریا‌کار و نون به نرخ روز خور نشان می دهد که افراد آن با تغییر زمان اعتقادات و افعالی کاملا متضاد با تفکرات گذشته دارند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Pak Pa

دخترانِ راهی دیگر

1-    "کارول" معلمی میان سال و فوق لیسانس مشاوره و راهنمایی است. روزی او متوجه تغییر رفتار  دخترش "جودی"  می شود. پس از مدتی نوع پوشش جودی نیز تغییر می­کند و این مسئله باعث می گردد که کارول نسبت به رفتار او بسیار حساس شود. بعدا کارول پی می برد که جودی در دانشگاه با پسری ایرانی به نام "رضا" آشنا شده و قصد ازدواج با او را دارد و البته جودی نیز مسلمان شده است. کارول از رضا بدش نمی آید اما تغییر رفتار و پوشش جودی باعث جدال های بسیار زیادی بین آن ها می شود و این جدال ها چندین سال به طول می انجامد. خانواده ی کارول همگی مسیحی هستند و این تغییر دین در بین آن ها بسیار نامانوس است. این مسئله باعث می گردد که کارول احساس کند دخترش جودی را از دست داده و دیگر نمی تواند با او ارتباط برقرار کند و به همین دلیل پیوسته نسبت به او موضع گیری می­کند.

2-    بعد از چند سال کارول تصمیم دیگری می گیرد. او از تجربه ی تدریس و تحصیلات خود استفاده کرده و سعی می کند تا با جودی ارتباط برقرار کند و برای این منظور و براساس متدهای علمی پرسش نامه هایی تهیه کرده و سراغ خانواده هایی می رود که اصلا آمریکایی هستند و حداقل  یکی از فرزندان آن ها مسلمان شده اند. او پنجاه و سه خانواده را می یابد و تحقیقاتی بر روی رفتارهای اجتماعی آنان و همچنین چگونگی تفاوت رفتاری خانواده و جامعه پس از مسلمان شدنشان می کند.

3-    "دختران راهی دیگر " نام کتابی است که کارول پس از جمع آوری داده های خود بر روی این تحقیق می­گذارد. اول هر بخش از این کتاب با داستانی واقعی از اتفاقات خانوادگی به وجود آمده در زندگی کارول و جودی آغاز می شود و سپس او به بر پایه ی نتایج خود مطلب را ادامه می دهد و نکاتی تحقیقی را به خواننده در مورد این 53 خانوار ارایه می دهد. این کتاب هم یک داستان درام را در دل خود می پرورد و هم نتایجی علمی را بر پایه ی تحقیقات اجتماعی بیان می کند.

4-    چاپ های این کتاب را در آمریکا جست و جو کردم. از سال 1995 تا سال 2002 هفت بار تجدید چاپ شده بود یعنی هر سال یک مرتبه. به بعدش را نمیدانم. این نشان دهنده ی استقبال مردم نسبت به این کتاب بوده است. این کتاب یکی از موفق ترین کتاب ها در زمینه ی خودش در ایالات متحده بوده است و به زبان های بسیاری ترجمه شده است.

5-     در حین جست و جو های خودم در مورد این کتاب و در سایت آمازون که یک سایت فروش کالا است به مطالبی برخوردم که خریداران کتاب در مورد آن نوشته بودند در این جا فقط یک مورد آن را ذکر می کنم این پست توسط سارا در هفت ژوئن 2015 گذاشته شده بود:

من فردی هستم که وجود خدا را باور ندارم. این کتاب را خریدم چون فهمیدم کتابی است که در آن نه افراط شده و نه تفریط و نویسنده ی آن به لحاظ آکادمیک و همچنین احساسی راه میانه را رفته است. دختران راهی دیگر کتاب بسیار ارزشمندی است و من امیدوارم که همه هر کس می تواند آن را بخواند (مخصوصا اصحاب رسانه های آمریکایی که از همه بیشتر به خواندن آن و آموزش در این زمینه نیاز دارند) والی آخر. نظرات جالب دیگه ای هم روی این سایت هست که میتونید بخونیدشون. متن انگلیسیش رو هم میذارم که اگر اشتباهی کرده باشم مدیون سارا نشم (: :

I'm an Atheist. I bought this book because it was one of the only books I could find that was neither far left nor far right but right smack in the middle written from a compassionate and educational point of view. This is a great book and I wish everyone would read it (especially the news outlets of the U.S. they need more education than anyone)

6-     اول با خودم فکر میکردم که این کتاب شاید برای خواننده ی ایرانی در ایران و مسلمان و اون هم یک مرد زیاد جالب نباشه اما با خوندن کتاب کاملا نظرم عوض شد . . . خیلی جاها آدم به فکر فرو میرفت نسبت به خودش و راه و روش خودش و همیشه این بیت به ذهنم خطور می کرد:

مسلمانان مسلمانان مسلمانی را ز سر گیرید/ که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

 

دختران راهی دیگر
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ایمان تاجی

سونوگرافی روح با دعای ابوحمزه !!

سرنوشت - اگر می خواهید جانتان را فقط با 4500 تومان چک آپ کنید، ادامه این نوشته را بخوانید.

یکم - شاید عوامانه به نظر آید ولی به گمان من، آن بخش از دعا جواب آزمایش شماست که بیشتر اشکتان را در می آورد. مگر نه اینکه وقتی پزشک می خواهد موضع درد را بیابد نواحی مختلف بدن را لمس می کند و فریاد شما می شود محک پزشک برای یافتن محل بیماری...؟!

دویم - نتیجه ی آزمایش روح من که توسط طبیب الهی، علی بن الحسین (علیهما السلام) و تحت استاندارد دعای ابوحمزه (!) انجام شد، در ادامه خواهد آمد :

- این چه سری است خدای من که هرگاه مهیای نماز می شوم و خود را آماده راز و نیاز می کنم و در پیشگاه تو می ایستم، ناگهان خستگی روی می آورد و کسالت چهره نشان می دهد...

- هرگاه دست دعا بر میدارم، حال مناجات از دلم می گریزد...

- هرگاه خودم را صالح و مزکی می یابم و گمان می کنم که به مقام توبه کاران نزدیک شده ام، ناگهان حادثه ای رخ می نماید و قدم هایم را می لرزاند و میان من و تو، میان من و عبادت و خدمت تو فاصله می اندازد...

- مولای من! نکند تو دست یاد از من شسته ای و مرا از بارگاه عنایت و خدمت خویش رانده ای؟

- نکند شنیدن دعای مرا دوست نداشته ای و مرا از درگاه اجابتت رانده ای؟

- من پناهنده کرامت تو شده ام...

- و از آتش خشم تو به دامن مهر تو گریخته ام...

- و به ضریح وعده های تو دخیل بسته ام...

- وعده هایی که برای خوش بینان به کرامت خویش فرموده ای...

سیم - سید مهدی شجاعی این نسخه شافی و روشن را به فارسی برگردانده و اگرچه به معنای تحت‌اللفظی توجه داشته اما بدان بسنده نکرده و ادبیاتی را به استخدام گرفته برای شیواتر شدن متن.

چاهارم - انتشارات نیستان این کتاب را تحت عنوان " شکوای سبز2 " به قیمت4500 تومان و در 88 صفحه منتشر کرده است.

پس نوشت - در شبی از این شب ها که هم معلوم هست و هم معلوم نیست، قرآن از آسمان بر فرزندی از فرزندان هابیل نازل شد؛ اما در همه ی این شب ها می توان قرآن های صادره از دوازده فرزند دیگر هابیل را به آسمان صاعد کرد.

تمت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Pak Pa

سلمان فارسی

از سری آثار "موسسه کتاب همراه" یک جلد به "سلمان فارسی" تعلق داره. نگارش این کتاب رو غلامحسین زرگری نژاد یکی از اعضای هیات علمی دانشگاه در رشته تاریخ انجام داده. کتاب مبتنی است بر مستندات تاریخی با زبانی گویا و روان و دلنشین. در 64 صفحه به قطع جیبی داستان زندگی سلمان فارسی را از اصفهان تا مدینه و سپس مداین روایت کرده و در پایان منابع را آورده. برای همین مختصر13 منبع دسته اول و جزآن را دیده و استفاده کرده است. کتابیست بسیار خوب برای مطالعه و هدیه دادن. البته اگر چاپش تمام نشده باشه.

قسمتی از کتاب: " با اینکه به دستور عمر مبلغ عطای دریافتی سلمان به دلیل آنکه وی از سابقون شمرده میشد پنج هزار درهم تعیین شده بود این صحابی وارسته رسول خدا ترجیح میداد که مبلغ مذکور را انفاق کند و زندگی خویش را در مداین با کار و دسترنج خویش بگذراند."

در مورد سلمان دو کتاب دیگر هم به نظرم میرسه. یکی از لویی ماسینیون با ترجمه دکتر شریعتی که نخوانده ام و دیگری کتاب پارسای پارسی از محمد رضاترکی که ایضا نخوانده ام ولی توصیه اش می کنم. با تورق این کتاب متوجه میشویم که نویسنده سلمان را در تمام منابع تاریخی دنبال کرده و زندگی او را به رشته تحریر کشیده است. محمدرضا ترکی شاعر و محقق معاصر که در هر دو زمینه شعر و تحقیق موفق بوده است نویسنده این کتاب است. این کتاب را علمی و فرهنگی در 400 صفحه به بهای 65000 ریال منتشر کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Pak Pa

شب قدر و دیسکو ریسکو: معرفی رمان بیوتن

1-    "سجده روی چوب صحیحه اما بوی تعفن می ده ...

به این فکر می کند که :

نماز من از سقف اینجا که بالاتر نمی ره  ...

و این جاست که سر و کله ی سهراب پیدا می شود و می گوید  :

چرا فکر می‌کنی تو از سوزی بهتری ؟ شما مقدس‌ها خیال می‌کنید چون روزی هفده‌ بار می‌گویید سمع الله لمن حمده، خدا فقط صدای شما را می‌شنود. خدا لوطی‌تر از آن است که فقط صدای امثال تو را بشنود. سمع الله لمن کفره هم درست است... سوزی را نگاه کن!

سوزی را نگاه می‌کنم. توی صحنه آمده است و به میز ما نگاه می‌کند . گنده بک دارد به مسوول سینتی سایزر اشاره می‌کند تا جاز تندی را بگذارد. سوزی نگاهی به جمع می‌کند و شال روی شانه‌اش را پرت می‌کند روی صحنه و با حرارت تمام شروع می‌کند به رقصیدن...

سوزی صورت مثالی نماز توست. نماز تو با رقص سوزی چه تفاوتی داشت؟! هر دو به چشم جماعت می آمدند... خوب نگاهش کن! عین نماز توست . هر دو توی چشم مردم، هر دو تا از سقف هم بالا نمی‌روند... نه ثواب تو، نه عقاب او ...

سهراب راست می‌گفت. آمده است و جنازه‌ی رفیقش را پیدا کرده است.آمده است و سر جنازه ‌ی رفیقش نشسته است و روضه می‌خواند .کدام روضه‌خوان می‌توانست صورت مثالی نماز بخواند و نماز آدم را وصل کند به تاپ لِس دنس سوزی و این چنین اشک از آدم بگیرد..."

در این صحنه، داستان رمان جوری شکل می­گیرد که ارمیا به دنبال سوزی به یک دیسکو ریسکو می­رود و شب قدر را در آنجا سر می­کند . . . قطعه­ای بود از رمان بیوَتَن نوشته­ی رضا امیر خانی.

2-  امیرخانی شاید صاحب پرفروش­ترین رمان­های تولید داخل باشه. نویسنده­ای صاحب سبک و بسیار خلاق. اصلا از نظر من مهم­ترین و برجسته­ترین ویژگی نوشته­جاتِ (مثل سبزی­جات، ظاهرا پسوند "جات" نشون دهنده­ی انواعه با "ها" و "ان" که جمع رو میرسونن متفاوته) امیرخانی خلاقیت بیش از حد اوست. همین خلاقیت باعث شده که رمان هاش و البته کتاب دیگرش جزو پرخواننده­ترین کتاب­های ایران باشه. نوع سبک نوشتار، نوع صفحه­بندی و انتخاب نام فصل­ها، انتخاب اسامی شخصیت ها و حتی نام­آوا ها و صداهای موجود در رمان­ها طوری انتخاب می­شوند که خواننده پس از کشف چرایی انتخاب فلان اسم حظ زیادی می­برد و غافلگیر می­شود. از دیگر ویژگی­های امیرخانی که باعث شده کارهایش خوب از آب در بیاید این است که صحنه­های توصیفی او همه برخاسته از واقعیت است. مثلا او برای نوشتن همین رمان بیوتن حدود یک سال به آمریکا می­رود و در آنجا زندگی می­کند (البته علت رفتنش به آمریکا شاید فقط نوشتن رمان نبوده!).

3-  بیوتن رمانی است که در آن "ارمیا" -شصیت اصلی داستان- در پی معشوقش آرمیتا به آمریکا (لَند آو آپورچونیتیز) سفر می­کند. و در این ینگه­ی دنیا بسیاری از پیش­فرض­ها و برنامه­ریزی­های معمول ذهنی او به هم می­ریزد و نیمه­ی سنتی و مدرن ذهنش با همدیگر درگیر می­شوند. اتفاقات فراوانی که برای یک آدم مذهبیِ جنگ رفته می­تواند منشا چالش­های فراوان ذهنی باشد. از مشکلات مسکن و کار گرفته تا  قرارگیری او در دیسکو ریسکو در شب قدر تا شرکت در افطاری حاج عبدالغنی سرمایه­دار معروف عرب که: "یک نفر را با بلیت دوسره­ی دلتا به خرج ایسلام کلاب فرستاد رصدخانه ی گریفیث، نردیکی لوس آنجلس تا ماه را ببیند و عید فطر را یک روز زودتر اعلام کند" و در انتها اتهام به قتل و رفتن به دادگاه . . ..

4-  از نمونه های خلاقیت امیرخانی در این کتاب می­توان به تبدیل آوای "آلبالا لیل والا" اشاره کرد. آلبالا لیل والا قسمتی از آهنگی است که بیشتر فقرای آمریکایی و سیه پوستان آنجا گوش می دهند و از همان صفحات اول کتاب که آن را از یک سیلوِر من (گدای خیابانی) می­شنود تا به آخر همه جا تکرار می­شود و یک جا تبدیل می­شود به ذِکر ارمیا در شی قدر:

-    "داداش! گرفتاری که ناراحتی ندارد ... گرفتاری مالِ عشق است، مالِ رفاقت است ... فرمود اَلبَلاءُ لِلوَلاء ... گرفتاری مالِ رفاقت است...

سهراب ارمیا را در آغوش می‌فشارد.

-         دوستت دارد لامذهب! اََلبَلاءُ لِلوَلاء ... اَلبَلاءُ لِلوَلاء

{...}

و ارمیا شروع می‌کند به تکرارِ ذکرِ شبِ قدرِ امسال‌ش:

- آلبالا لیل والا... آلبالا لیل والا ... اَلبَلاءُ لِلوَلاء ... گرفتاری مالِ عشق است ... مالِ رفاقت است... اَلبَلاءُ لِلوَلاء."

یا از دیگر قسمت های جالب کتاب جاهای است که حرف از پول زیاد می­شود و هرجا مقدار زیادی پول در متن کتاب بیاید یک علامت سجده (همانند سجده های قرآن) در حاشیه­ی کتاب درج می­شود.

5-  بیوتن رمانی خواندنی است که به علت موضوع جالب و همچنین نثر گیرا و پر از خلاقیت و غافلگیرکننده­ی امیرخانی، خواننده را پای کتاب می­نشاند و او را راغب به خواندن می­کند.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ایمان تاجی

حکایت عشقی بی شین بی قاف بی نقطه

یک - هه....ههه...هههه..ههههه. می ایستم. دیگر نفسم بیرون نمی آید. هر چه سریع تر می دوم نزدیک تر می شوند. پاهایم توان دویدن ندارند. نمی دانم از ترس است یا خستگی... از خستگی است چون از وقتی این کرت از کتاب را شروع کردم، این دو بچه سرتق رهایم نکرده اند. و از ترس است، آخر فکرش را بکنید دو تا بچه با پاهای طناب پیچ و جیب های پر از سنگریزه بتوانند بدوند و از آن گذشته نتوانی از دستشان فرار کنی...!

دو - جلوی روزنامه فروشی ایستاده ام و روزنامه ها را با چشم هایم ورق می زنم. روزنامه کهکشان(!) - که متعلق به جناح علیاست- را میخرم ولی انگار صفحه 18 آن را با صفحه 1 جابجا کرده اند. روزنامه غرب(!) - که متمایل به جناح سفلی ست - را برمی دارم، آن هم همین طور است. روزنامه فروش می گوید تقصیر خودتان است. بچه ها را می بینم که توی دکه روزنامه فروشی نشسته اند.

سه – تققق.تقق..تق...صدای چکش قاضی می پیچد توی گوشم. بچه ها را نشانده اند در جایگاه مقتول. بچه هایی را که در آتش سوزی چند سال قبل مدرسه شان سوخته بودند را هم نشانده بودند کنار آنها. دخترکی را که بخاطر نداشتن جهیزیه خودکشی کرده بود را هم. چند ده هزار تا آدم کوچک و بزرگ دیگر هم بودند که نمی شناختمشان. من، شما و چند میلیون نفر دیگر را هم نشانده بودند در جایگاه قاتل. داشتیم کنسرو لوبیا و پوره سیب زمینی می خوردیم. تفهیم اتهام قاضی به اندازه تلقین میت سنگین بود.

سه ونیم - سرشان داد میزنم : "آره آره آره... همه ما قاتلیم همه ی ما که صفحه یک روزنامه ها برایمان مهم تر از صفحه 18 آنها بوده قاتلیم. همه ی ما که به کلیات توجه بیشتری داشتیم تا جزئیات...." یکی از سنگ های داخل جیبش را به من می دهد و می گوید: "من از هر کسی که کمتر گریه کند، بیشتر می ترسم." حالا که فکرش را می کنم احساس درستی از لبخند های ویرایش شده ی دیپلمات ها روی صفحات اول ندارم. معلقم بین احساس وحشت، حماقت و بی مسئولیتی!

چهار - برای چندمین بار ایستاده ام اول صفحه آخر داستان "چند روایت معتبر درباره کشتن" از مجموعه داستان "حکایت عشقی بی شین بی قاف بی نقطه". شما هم اگر جای من بودید نمی توانستید داستانی را تمام کنید که پدری با این وضع بچه هایش را بکشد و بنشیند کنسرو لوبیا و پوره سیب زمینی بخورد. حالا هم مطمئنم تنهایی به آخر داستان نمیرسم. قرارمان همین جا اول صفحه آخر...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Pak Pa

پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید

کتاب "پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید" یکی دیگه از کتاب های میچ آلبوم است. این کتاب هم مثل بقیه کتاب های میچ آلبوم نثر روان و گیرایی داره. کتاب در مورد کهنه سربازی به اسم ادی که بعد از جنگ توی یه شهربازی مشغول نگهداری از دستگاه ها میشه. ولی با گذر زمان هر روز حس میکنه که زندگیش بی معنی و یکنواخته و سرشار از احساس تنهایی و پشیمانی. در نهایت ادی سن 82 سالگی و در روز تولدش وقتی که میخواد یه دختر بچه رو که از یکی از دستگاه ها سقوط میکرده نجات بده میمیره. ادی در زندگی بعد از مرگ میبینه که به جایی مثل بهشت نرفته و در عوض با پنج نفری روبرو میشه که هر کدوم یه نقشی توی زندگیش داشتن و هر کدوم سعی میکنن تا با نشون دادن چیزهایی که ادی در زندگی زمینی خودش اون ها رو ندیده و ازشون خبر نداشته به نحوی بهش کمک کنن تا معنایی برای کل زندگیش و به خصوص آخرین عملش یعنی نجات دختر بچه پیدا کنه. 

پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید 

Five people you meet in Heaven

نویسنده: میچ آلبوم، مترجم: پاملا یوخانیان، نشر کاروان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Pak Pa

مقایسه ی دو رمان دنیای قشنگ نو و 1984

1-1- "جورج اوروِل" نویسنده ی معروفی است که اگر بخوام به طریقه ی علما معرفیش کنم میشه "اورول صاحب مزرعه­ ی حیوانات" (مثل آخوند خراسانی صاحب کفایه). شاید خیلی­ ها کتاب بی­ نظیر مزرعه ­ی حیوانات رو خونده باشن (اولین ترجمه­ ی این کتاب با نام قلعه ­ی حیوانات منتشر شد و بیشتر با این نام شناخته میشه، اسم انگلیسی کتاب Animal farm هه . . . ترجمه­ ای که انتشارات نیلوفر منتشر کرده رو من با متن انگلیسی مقابله کردم . . . دقیق و زیباست و به نام مزرعه­ ی حیوانات منتشر شده. مترجم: صالح حسینی). اما اصلا با مزرعه ­ی حیوانات کاری ندارم و قصد دارم کتاب دیگری رو از اورول معرفی کنم: 1984


2-1- هزار و نهصد و هشتاد و چهار (nineteen eighty-four)، به لحاظ اهمیت شاید دومین کتاب معروف اورول باشه. در این کتاب نویسنده دنیایی رو متصور شده که در اون سردمداران حکومت برای ادار­­ه ­ی دنیا بر تمامی زیردستان خودشون احاطه­ ی کامل دارند. رهبر حزب، برادر بزرگ (Big Brother) با این شعار حکومت می­کنه: big brother is watching you. برادر بزرگ شما را می­ بیند (فعل استمراری). احاطه­ ی حکومت بر تمامی جنبه­ های شخصی و اجتماعی افراد است و هیچ کس بدون اجازه­ ی حزب آب هم نمیتونه بخوره. در خونه­ ی هر کسی وسیله ­ی به نام telescreen وجود داره که یک تلویزیون دوطرفه ­است یعنی هم برنامه پخش میکنه (خودتون حدس بزنین تو همچین دنیایی چه برنامه ­هایی قراره پخش بشه) و هم با چشم الکترونیکی مردم کنترل میشن و تله­اسکرین افراد پیوسته باید روشن باشه.


3-1- اما داستان کتاب حول مردی به نام "وینستون اسمیت" شکل می­گیره که با "جولیا" یکی از دخترهای حزب آشنا میشه. وینستون آدمیه که معتقده حزب داره به مردم دروغ میگه و برای حکومت کردن با حربه­ ی تبلیغات  سر مردم رو شیره می ماله. وینستون اول فکر میکرد که جولی جاسوسه اما بعدها که با هم ارتباط بیشتری پیدا میکنن میفهمن که عقایدشون شبیه به همه. حکومت تمامی روابط دختر و پسر رو کنترل میکنه (وزارتی وجود داره به نام وزارت عشق!) اما این دوتا گنجیشک عاشق دور از دید ناظر کبیر با هم ارتباط پیدا میکنن و همراه هم در مقابل عقاید تحمیلی حزب مبارزه میکنن.


4-1- انتشارات نیلوفر با ترجمه­ ی صالح حسینی (مترجمی ماهر) این کتاب رو منتشر کرده. البته باید بگم که متن کتاب کشش و جاذبه­ ی مزرعه­ی حیوانات رو نداره اما به هر حال یکی از معروف­ترین رمان­های دنیاست و مطالب خیلی مهمی رو انتقال میده.


1-2  جامعه­ ی دیگری رو فرض کنید که در اون  همه چیز آزاده، هیچ محدودیتی وجود نداره. همه­ی نیازهای انسان بلافاصله تامین میشه. هیچ دغدغه­ ی خاطری وجود نداره. همه چیز شادی است و سرگرمی. فقر ریشه­ کن شده. همه­ی مردم به یک زبان حرف میزنن. هیچ محدودیتی برای روابط وجود نداره. آزادِ آزاد. به مدد "هنری فورد"، تکنولوژی تونسته تمامی مسائل دردسرساز زندگی انسان رو پر کنه. خانواده­ای وجود نداره که کسی بخواد به خاطرشون حرص بخوره و بچه بزرگ کنه . . . هیچ قید و بندی موجود نیست. اگر احیانا اتفاقی بیفته و یک نفر کوچکترین ناراحتی پیدا کنه فی­ الفور قرص مخدری رو میخوره که دردش رو تسکین میده البته در این دنیا هنوز کسانی هستن که به روش قدیمی زندگی میکنن (وحشی­ها!!) به طور طبیعی ازدواج میکنن، بچه­ دار میشن و از تمامی عواطف انسانی از قبیل درد و رنج هم بهره دارن.


2-2- مطالبی که گفته شد مربوط به رمانی هست به نام "دنیای قشنگ نو" (Brave new world) نوشته­ی "آلدوس هاکسلی". در طی این رمان خوش­خوان و جذاب، و به دنباله ­ی مجموعه­ای از اتفاقات، یکی از نقش­های اصلی اون به نام "لنینا" به "وحشی­کده" (Savage reservation) میره و اونجا با پسری به نام "جان" آشنا میشه و این دو یک دل نه صد دل عاشق هم میشن. اما نوع نگاه جان و لنینا به عشق  کاملا متفاوته. در ادامه، جان به دنیای قشنگ نو میره و اتفاقات بسیار جالبی برای اون­ها میفته. یکی از زیباترین قسمت­های کتاب اونجاییه که جان با یکی از مدیران این دنیا گفت و گو میکنه و بهش میگه شما با یاد خدا چی کار میکنین بالاخره هرکسی وقتی مشکلی پیدا میکنه به خدا پناه میبره . . . و جواب می شنوه نکته اینجاست که اصلا اینجا کسی مشکلی پیدا نمیکنه که بخواد فکر کنه یا به خدا پناه ببره.


3-2- این کتاب رو هم انتشارات نیلوفر چاپ کرده با ترجمه ­ی بسیار زیبای سعید حمیدیان. ترجمه­ی این کتاب کار سختیه چون نویسنده خودش شاعره و در اون کلماتی رو ساخته . . جملاتی رو به کنایه گفته و . .. از اون دست کتاب­هایی بود که به علت قشنگیش یکسره خوندمش.


1-3- دو دنیا در این دو رمان نشون داده شد. 1984 جهانی رو به تصویر میکشه که در اون همه چیز تحت کنترله و جنبنده­ای بدون نظارت اون­ها تکون نمیخوره و هیچ کس حق تفکر رو نداره اما در دنیای دوم اصلا کسی مجال تفکر رو پیدا نمیکنه و از این رو با اربابان خودشون کاری ندارن چون براشون مهم نیست.


2-3- نفس مقایسه­ ی این دو رمان رو در یکی از کتاب­هاب مرحوم دکتر صادق طباطبایی دیدم. ایده از اونجاست (حق کپی ­رایت محفوظ (: )

1984-اورولدنیای قشنگ نو

ایمان تاجی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Pak Pa